مدل برنامه ریزی استراتژیک منابع سازمان
ارائه مدل برنامه ریزی استراتژیک منابع سازمان در راستای کسب مزیت رقابتی
چکیده
در محیط پرتلاطم امروز، دستیابی به مزیت رقابتی، توجه بسیاری از سازمانها را به خود معطوف نموده است. رویکرد منبعمحور یکی از مطرحترین رویکردها در زمینه بهرهگیری از تواناییهای داخلی سازمان جهت دستیابی به مزیت رقابتی است.
هدف اصلی این مقاله دستیابی به چارچوبی عملی و کارا برای برنامهریزی استراتژیک منابع سازمان در راستای کسب مزیت رقابتی است. در این راستا با بررسی مفاهیم و نظریات ارائه شده توسط محققین پیشین، مدل برنامهریزی استراتژیک منابع معرفی شده است. این مدل، ابزاریست کارا جهت شناخت و اولویتبندی منابع و تدوین استراتژی مناسب جهت حفظ، توسعه و بکارگیری منابع. استفاده صحیح و مستمر از این مدل، سازمان را در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر در محیط کسب و کار یاری مینماید.
کلمات کلیدی
استراتژی، مزیت رقابتی، رویکرد منبع محور، چارچوب VRIO ، منابع استراتژیک، زنجیره ارزش دارائیه
مقدمه
رویکردهای مختلفی در حوزه مدیریت استراتژیک مطرح شده است که هر یک از زاویه خاصی به توضیح در مورد تفاوتهای عملکردی شرکتها و مکانیزمهای ایجاد ارزش و کسب مزیتهای رقابتی[i] پرداختهاند. برای دستیابی به مزیت رقابتی، دو دیدگاه کلی وجود دارد که به نوعی مکمل یکدیگر هستند. دیدگاه اول، "بازار محور " است و محرک آن، فاکتورهای بیرون از سازمان مانند فرصتها ، تهدیدها و رقابت موجود در صنعت هستند. دیدگاه دوم، بر روی "منابع موجود در درون شرکت " تمرکز دارد و محرک آن، فاکتورهای درونی شرکت مانند تجهیزات، قابلیتها ، فرآیندهای سازمانی، خصوصیات شرکتی، اطلاعات و دانش هستند[26] . از رویکردهای مشهور دیدگاه اول " رویکرد سازمان صنعتی[ii] " و از رویکردهای مشهور دیدگاه دوم " رویکرد منبع محور[iii]" را میتوان نام برد.
رویکرد سازمان صنعتی در واقع به بررسی دلایل ساختاری تفاوت در سودآوری صنایع میپردازد .مدل سازمان صنعتی ، تفاوتی بین شرکتها از نظر منابع درونی و منحصر به فرد آنها یا دانشی که قادر است برای یک شرکت نسبت به رقبایش برتری ایجاد کند، قائل نیست. به بیان دیگر، شرایط موجود را برای تمام شرکتهای فعال در یک صنعت یکسان دیده و فرض بر این دارد که عوامل تولید به راحتی قابل جابهجایی و خرید و فروش هستند. مایکل پورتر[iv] یکی از صاحبنظران اصلی این رویکرد است و مدل پنج نیروی رقابتی پورتر نیز، یکی از مشهورترین مدلهای این رویکرد میباشد[9] . این مدل توضیح میدهد که یک شرکت چه محیطی را باید انتخاب کند تا برآیند نیروهای موجود در آن منافع شرکت را تضمین نماید. اما اینکه خود شرکت چه کار باید بکند یا فعالیتهای خود راچگونه ساماندهی کند، در این مدل به آن پرداخته نشده است. لذا، نمیتواند دلیل تفاوت در سودآوری شرکتهای مختلف یک صنعت را بیان نماید. در حالی که برای آنها شرایط محیطی یکسانی را متصور است ]2[.
رویکرد دیگری که با تاکید بر عوامل درونی هر شرکت و درپاسخ به انتقادات فوق مطرح شده است، رویکرد منبع محور میباشد. این رویکرد ، سازمان را به مثابه مجموعه ای از منابع میبیند که در کسب مزیت رقابتی آن نقش دارند. در واقع صلاحیتهای یک سازمان از یک یا ترکیبی از منابع سازمان بوجود میآیند و خود پایهای برای ایجاد مزیت رقابتی ارائه میکنند.[33] اصل اساسی در رویکرد منبع محور آن است که شرکتها مجموعهای از منابع متمایز و کم تحرکی را در اختیار دارند که بدلیل دارا بودن ویژگیهای کمیابی، با ارزش بودن، غیرقابل جایگزین بودن و غیر قابل تقلید بودن منجر به ایجاد مزیت رقابتی برایشان خواهد شد. این منابع میتوانند مشهود (همچون داراییهای فیزیکی و نیروی انسانی) و یا نامشهود (همانند دانش یا فرآیندها) باشند .در عینحال، باید توجه داشت که صرف جمع آوری و دسترسی به منابع با ارزش و کمیاب نمیتواند دستیابی به مزیت رقابتی یک شرکت را تضمین نماید ، بلکه چگونگی استفاده از منابع نیز اهمیت دارد ]2[.
در دهه 1970 و 1980 بیشتر توجهات به محیط پیرامون سازمان بود تا فاکتورهای داخلی سازمان و مدلها و چارچوبها بر این اساس توسعه یافته بود. حتی افرادی که بر روی منابع سازمان مطالعاتی انجام دادند، به پارامترهای خارجی نیز توجه زیادی نموده اند. به عنوان مثال ورنرفلت[v] در سال 1984 تحقیقاتی را در زمینه منابع سازمان انجام داد، اما تفکرات وی تا حد زیادی به نظریه پردازان سازمان صنعتی نزدیک بود. وی مدل پنج نیروی پورتر را برای تحصیل منابع به کار گرفت و موانع رشد منابع را با موانع ورود به صنعت در مدل پنج نیروی پورتر یکی دانست[28] .
دیریکس و کول[vi] ویژگیهای منابع سازمانی برای دستیابی به مزیت رقابتی را شامل کاراییهای دارائی، صرفه جوئی های تراکم زمانی، ارتباط درونی دارائیها و ابهام علی میدانند[29] . در دهه 1990 دیدگاه منبعمحور به رابطه بین فاکتورهای داخلی سازمان و استراتژیهای کسب و کار پرداخت. توصیفات داخلی معمولاً به منابع، تواناییها و قابلیتها اشاره دارد[15] . بارنی[vii] در سال 1991 با استفاده از دو فرض عدم تجانس منابع و عدم قابلیت جابجائی آنها و چهار ویژگی با ارزش بودن، کمیابی، تقلیدپذیری و عدم وجود جایگزین، یک چارچوب مفهومی جهت استفاده از منابع در تدوین استراتژی های کسب و کار ارائه داد[13] . پتراف[viii] یک چشم انداز اقتصادی از رویکرد منبع محور ارائه نمود و ضمن تاکید بر پایداری مزیت رقابتی، معیارهای تجانس منابع، عدم تحرک منابع و محدودیت های گذشته و آینده برای رقابت را در این راستا مورد تأکید قرار داد[25] . کولیس و مونتگومری[ix] در سال 1995 در مورد نقش دیدگاه منبعمحور در تعیین استراتژی مطالعات زیادی انجام دادند. آنها منابعی را که معیارهای عدم تقلیدپذیری، پایدار بودن، تناسب و سازگاری، جایگزینی و برتری رقابتی داشته باشند را مورد توجه قرار داده و بر سرمایهگذاری برای توسعه و ارتقاء آنها تأکید میکنند. این دسته از منابع باید در استراتژیهای سازمان نقش موثری ایفا نمایند[30] . مارکیدس و ویلیامسون[x] پایدارسازی مزیت رقابتی را لازم میدانند. آنها شناسایی داراییهای استراتژیک را کافی نمیدانند و بر خلق و توسعه مستمر و نظامند منابع کلیدی سازمان تأکید مینمایند[31] .
در این مقاله در ابتدا مفاهیم مزیت رقابتی و مزیت رقابتی پایدار بیان شده است؛ سپس رویکرد منبع محور به تفصیل معرفی گردیده است. پس از آن به ترتیب در مورد زنجیره ارزش داراییهای سازمان، تقسیمبندی منابع، منابع استراتژیک و چارچوبVRIO بحث شده است. در نهایت مدل پیشنهادی جهت برنامهریزی استراتژیک منابع سازمان معرفی شده است.
مزیت رقابتی
طی سالهای اخیر، مزیت رقابتی در مرکز بحث استراتژیهای رقابتی قرار گرفته و بحثهای زیادی دربارهی مزیت رقابتی مطرح شده است. با این وجود، ارائهی یک تعریف دقیق از مزیت رقابتی مشکل است. از یک طرف، مزیت رقابتی به معنای بازده بیش از حد معمول تلقی شده و از طرف دیگر، مزیت رقابتی به عملکرد بازار سرمایه و انتظارات مرتبط شده است. اما رایجترین تعریف مزیت رقابتی در حوزهی استراتژی رقابتی و در چارچوب خلق ارزش عبارت است از: هر آنچه موجب شود درآمد بیش از هزینه افزایش یابد[32] .
پیتراف مزیت رقابتی را حفظ درآمد بالاتر از حدّ طبیعی تعریف میکند[25] . به عقیدهی بسکانو، درانو و شانلی[xi] در صورتی که بنگاه در مقایسه با متوسط نرخ سود اقتصادی به نرخ بالاتر سود اقتصادی در بازار یکسان دست پیدا کند، دارای مزیت رقابتی است[11] .
سالونر، شپارد و پودونلی[xii] عنوان میکنند که مزیت رقابتی عمدتاً به این معناست که بنگاه میتواند خدمات یا کالاهایی را تولید کند که مشتریان آن ها را با ارزش تر از کالاها یا خدمات تولید شده توسط سایر رقبا تلقی میکنند ]3[.
از طرف دیگر پورتر مزیت رقابتی را در چارچوب استراتژی رقابتی مورد توجه قرار میدهد. وی استراتژی رقابتی را به عنوان تعیین موقعیت بنگاه در محیط رقابتی قلمداد میکند. هدف از استراتژی رقابتی، تدبیر بازار از طریق درک و پیش بینی عوامل اقتصادی به ویژه رفتار سایر رقباست. استراتژی رقابتی، موجب میشود بنگاه محصولی را تولید کند که از سوی رقبا قابل تولید نیست[12] . به عقیدهی پورتر، مزیت رقابتی در مرکزیت عملکرد بنگاه رقابتی قرار دارد. وی مطرح میکند که مزیت رقابتی، ارزشهای قابل ارائهی بنگاه برای مشتریان است به نحوی که ارزشهای ایجاد شده از هزینههای مشتری بالاتر باشند.
به عقیدهی بارنی، بنگاه هنگامی مزیت رقابتی را تجربه میکند که فعالیتهای آن در صنعت یا بازار، ارزش اقتصادی ایجاد کند و تعداد کمی از بنگاه ها مشغول فعالیتهای مشابه باشند. بارنی مزیت رقابتی را به عملکرد بنگاه ارتباط میدهد و مطرح میکند که بنگاه هنگامی عملکرد بالاتر از حد طبیعی را مشاهده میکند که ارزش بیشتری نسبت به ارزش انتظاری منابع دراختیار، ایجاد کند[4] .
کی[xiii] مزیت رقابتی بنگاه را ظرفیتهای اختصاصی (ممتاز) تعریف میکند که این ظرفیتها ناشی از رفتارهایی است که سایر بنگاه ها فاقد آن هستند؛ اما این ظرفیتها پایدار و معین میباشند.
هی و ویلیامسون[xiv] مزیت رقابتی را تشخیص ظرفیتها و موقعیت بازاری تلقی میکنند که موجب برتری بنگاه در مقایسه با رقبایش میشود[22] . به بیان دیگر، مزیت رقابتی موقعیت بینظیر یک سازمان در برابر رقبایش است که از طریق الگوی توسعهی منابع، بسط پیدا میکند ]3 [.
در این چارچوب، مزیت رقابتی شامل مواردی است که یک بنگاه میتواند انجام دهد ولی بنگاههای دیگر قادر به انجام آ نها نیستند؛ که خود موجب تقاضای بیشتر و یا هزینهی کمتر برای آن بنگاه میشود:
الف) مزیت رقابتی در میزان تقاضا، که امکان دستیابی متفاوت بنگاه ها را به مشتریان فراهم میآورد. این نوع مزیت میتواند ناشی از عادات مشتری و هزینه های جستجو یا هزینه ی تصمیم گیری باشد.
ب) مزیت رقابتی در هزینه، که میتواند به دو دلیل ایجاد شود:
1- دستیابی به یک تکنولوژی پیشرفته که رقبا نمیتوانند از آن تقلید کنند. 2- مقیاس اقتصادی بزرگ تولید که همراه با کاهش هزینهی نهایی است و سایر رقبا قادر به بهرهبرداری از آن نمیباشند[14] .
البته دلایل دیگری نظیر حمایت دولت و دستیابی بیشتر به اطلاعات و... موجب مزیت رقابتی میشود؛ ولی عوامل تقاضا، انحصار در تکنولوژی و مقیاس بزرگ اقتصادی عوامل اصلی محسوب میشوند.
در نهایت میتوان گفت مزیت رقابتی شامل مجموعه عوامل یا توانمندیهایی است که همواره شرکت را به نشان دادن عملکرد بهتر از رقبا قادر میسازد. مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از عوامل است که در یک محیط رقابتی، سازمان را بسیار موفقتر از سایرسازمانها مینماید و رقبا نمیتوانند به راحتی از آن تقلید کنند ]3 [.
مفهوم مزیت رقابتی پایدار[xv] در سال 1984 هنگامی مطرح شد که دی[xvi] استراتژیهای حفظ مزیت رقابتی را تبیین کرد. اصطلاح SCA به شکل جدّی در سال 1985 از سوی پورتر و در چارچوب انواع استراتژی رقابتی (رهبری هزینه، تمایز و تمرکز) برای رسیدن به مزیت رقابتی بلندمدت مطرح شد. علیرغم این موضوع، پورتر تعریف رسمی دربارهی مزیت رقابتی پایدار ارائه نکرد. بارنی نزدیکترین تعریف SCA را به این صورت مطرح کرد که مزیت رقابتی پایدار عبارت است از تداوم فواید اعمال استراتژیهای خلق ارزش منحصر به فرد و به شکل غیرهمزمان با رقبای بالقوّه و موجود که قادر به نسخهبرداری از این فواید نیستند[13] .
مزیت رقابتی پایدار به تلاش بنگاه در ایجاد و حفظ مزیت برای دورهی زمانی بلندمدت مربوط میشود .بر اساس مطالعهی پنکیج[xvii]، مزیت رقابتی پایدار متأثر از سه عامل اندازهی بازار هدف، دستیابی بیشتر به منابع و مشتریان و محدودیت در اختیارات رقبا است. به طورکلی، بنگاهی میتواند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند که مدیران آن، استراتژی خود را بر اساس ویژگی هایی اعمال کنند که به راحتی قابل کپی شدن نیستند ]3 [.
کوین[xviii] بیان میکند که برای مزیت رقابتی پایدار، مشتریان باید تفاوت هایی را میان محصول بنگاه مورد نظر و رقبایش تشخیص دهند. این تفاوتها باید به دلیل منابعی که بنگاه دارد ولی رقبا ندارند، ایجاد شده باشد. سایر محققان با دقت بیشتری منابع و مهارتهای خاصی که در ایجاد مزیت رقابتی پایدارسهیم هستند را تبیین کردند. برای نمونه، بارنی بیان میکند که تمامی منابع بنگاه به وجود آورنده مزیت رقابتی پایدار نیستند و در این زمینه، منابع باید دارای چهار ویژگی باشند: کمیابی، ارزش، عدم توانایی در تقلید و عدم توانایی در جانشین سازی[20] .
پیتراف چهار عامل را برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار ضروری میداند: منابع (ناهمگنی در صنعت)، محدودیتهای آتی رقابت، تحرّک ناقص منابع و محدودیتهای موجود برای رقابت[33] .
کی مفهوم مزیت رقابتی پایدار را از طریق ساختار رابطهای، شهرت، نوآوری و داراییهای استراتژیک تعریف میکند[24] .