برنامه استراتژیک شهری براساس کارت امتیازی متوازن(BSC)
(مطالعه موردی شهرنیاسر)
واژه های کلیدی:طرح جامع – برنامه استراتژیک شهر- کارت امتیازی متوازن – نقشه استراتژی
چکیده:
نگرش استراتژیک به مدیریت شهری، ضمن افزایش ظرفیت ها، تبدیل منافع بالقوه به عملکرد بالفعل را به دنبال دارد. حلقههای گمشده و تداخلات فعالیت های مدیریت شهری به وسیله امر مشارکت درتنظیم استراتژیها به حداقل می رسد و ضمن تبیین بهتر وظایف بخش های مختلف شهر، ارتباطات داخلی آنان را تنظیم میکند. اگراهداف واستراتژی های تعیین شده در رأس هرم مدیریت شهری به وسیله خطوط پیوسته تا قاعده آن استمرار نیابد،باعث اختلال در سازوکار اثر گذاری آنها خواهد شد.این اختلال نه تنها دستیابی بهینه به اهداف را به طور جدی زیر سؤال می برد، بلکه باعث می شود تصمیم گیری و امیال فردی غالب شود. کارت امتیازی متوازن ابزار قدرتمندی برای توصیف و پیاده سازی استراتژیهادرسطح شهرهاست .مدل چهار وجهی برای توصیف استراتژی های ارزش افزای مدیریت شهری، زبان مشترکی را پدید آورد که مدیریت شهری می تواند از آن برای تعیین جهت گیری ها و اولویت های شهر استفاده کنند. مدیریت شهری نباید معیارهای استراتژی خود را شاخص های عملکردی در چهار وجه مستقل بداند، بلکه آنها را بایدمجموعه ای از ارتباطات علّی اهداف چهار وجه کارت امتیازی متوازن تلقی نمایند. گفتگو و تعامل میان مدیران شهری با ایجاد تصویری از این ارتباطات آسان می شود. نقشه استراتژیک شهر، سطحی از جزئیات را که شفافیت و تمرکز در تبیین اهداف استراتژی را افزایش می دهد، به همراه دارد.]1[این مقاله به تبیین تجربه برنامه استراتژیک شهر نیاسر با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن می پردازد. برنامه اسراتژیک شهرنیاسر براساس تفاهم نامه میان دفتر امور شوراهای وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه شهرداری های هلنددرسال1386 مورد بررسی وارزیابی کارشناسان برنامه ریزی شهری هلند قرارگرفت.
مقدمه
برنامهریزی شهری در اوایل قرن بیستم با این هدف به وجود آمد که تمام فعالیتهای مربوط به توسعه و عمران شهری را چه در حال و چه در آینده، تحت انتظام و نظارت بخش عمومی درآورد. این نوع برنامهریزی همچنان بر اصول برنامهریزی جامع و برنامهریزی عقلانی استوار بوود و در عمل به صورت الگوی برنامههای جامع ،کاربرد جهانی پیدا کرد. ]2[تا حدود دهة 1960، معمولاً چنین تصور میشد که شهر و موضوعات آن، مثل هر پدیدة دیگر، به کمک تعقل و علوم مختلف قابل شناخت و در نتیجه قابل نظارت و هدایت است. اما تجارب و تحولات بعدی، تردیدهای جدی در این نحوة نگرش به شهر و برنامهریزی برای آن به وجود آورد. اولاً معلوم شد که ماهیت شهرها، بسیار پیچیدهتر از آن است که گمان میرفت، ثانیاً میزان و نوع مداخله در ساختار و عملکرد شهرها، امری بسیار حساس است و احتمالاً با عوارض پیشبینی نشده همراه خواهد بود. در نتیجة این تحولات و تغییر دیدگاهها نسبت به برنامهریزی جامع و عقلانی، الگوی برنامهریزی استراتژیک به کارگرفته شد. ]3[
برنامه استراتژیک شهری
هر چند توجه به مقوله برنامهریزی استراتژیک در ادبیات غیر شهرسازی به بیش از نیمقرن میرسد، لیکن برنامه آن در حوزه شهرسازی جهت به چالش کشیدن مسائل فراروی مدیران و تصمیم سازان عرصه مدیریت شهری قدمت زیادی ندارد. بعد از فروکش کردن انتظارات حاصله از برنامههای جامع شهری، بعد از جنگ جهانی دوم از یک سو و برنامه رویکرد سیستمی از طرف دیگر، به تدریج زمینه برای برنامه اندیشههای استراتژیک باز شد. این امر امکان آزمون تجارب جدیدی را در مقابله با مشکلات پیچیده شهری در برابر مدیران شهری قرار داد. ]4[در تعاریف جدید در این زمینه با تمرکز بر ابعاد مورد نیاز شهرها، تعاریف زیر ارائه گردید:
ـ برنامهریزی استراتژیک شهر، فرآیند فراهم آوردن چشمانداز دراز مدت از آینده شهر است که بر پایه آن برنامههای اجرایی تهیه میشود. تمرکز برنامه استراتژیک شهری، تقویت اقتصاد رقابتی ، بهبود شرایط محیط زیست، زیر ساختها و جنبههای مالی را در بر میگیرد.
ـ برنامهریزی استراتژیک ، فرآیند برنامهریزی مشارکتی است که در آن گروههای ذی نفع و ذی نفوذ شهر، متشکل از تمامی گروههای اجتماعی جامعه حضور دارند.برنامهریزی استراتژیک استراتژیک طراحی یک سیاست توسعه است که تلاش میکند نتایج قابل اجرا منطبق بر شرایط متغیر حاکم بر محیط شهری و همچنین تغییرات ناشی از موقعیت رقابتی شهر را تدوین نماید. ]5[
اگر چه ممکن است این فرایند به اشکال متفاوتی تدوین شود، لیکن شاید پنج مشخصه عام را بتوان برای آن قائل شد:
1) فرآیند تدوین برنامه استراتژیک شهر، متعلق به شهر است نه شهرداری ، بنابراین حضور کلیه دستاندرکاران عرصه مدیریت شهری و گروههای ذی نفع و ذی نفوذ در آن الزامی است.
2) به دلیل مشارکت گروههای ذی نفع و ذی نفوذ، الزامات اجرایی آن نیز بالاست.
3) تولید یک سیاست پویا و منعطف است که تنها با یک موضوع هدفگیری نشده است، لذا در یک سند ایستا مثل برنامه جامع مجسم نمیشود.
4) فرآیند به سمت راههای جدیدی از تفکر مدیریت توسعه درباره شهر و قابلیت پایدار نگه داشتن آن هدایت میشود.
5) برنامهریزی استراتژیک شهری هر چند یک سند چشمانداز بلند مدت است، اما با برنامههای اجرایی کوتاه مدت، قابلیت اجرایی آن به اوج میرسد. ]6[
کارت امتیازی متوازن
کارت امتیازی متوازن چارچوبی را برای توصیف استراتژی، به منظور خلق ارزش در اختیار ما قرار می دهد. چارچوب کارت امتیازی متوازن چند عنصر مهم را در بردارد:
1- عملکرد مالی شاخصی تأخیری است و تعریف نهایی موفقیت سازمان را به دست می دهد. استراتژی، چگونگی تلاش سازمان برای خلق رشد پایدار برای سهام داران را توصیف می کند.
2 - موفقیت در به چنگ آوردن مشتریان هدف، عاملی اساسی در بهبود عملکرد مالی است. وجه مشتری علاوه بر اندازه گیری شاخص های تأخیری خروجی، موفقیت در زمینه های مربوط به مشتری نظیر رضایت، حفظ و رشد مشتری، ارزش قابل ارائه به مشتریان هدف را تعریف می کند. انتخاب ارزش قابل ارائه به مشتری عنصر اصلی استراتژی است.
3- فرایندهای داخلی، ارزش قابل ارائه به مشتریان را خلق و ارائه می کنند. عملکرد فرایندهای داخلی شاخصی پیشرو برای تقویت زیر مجموعه ها در پیامدهای مشتری و مالی است.
4- دارایی هایی نامشهود، منبع نهایی خلق ارزش پایدار هستند. اهداف رشد و یادگیری، چگونگی تلفیق افراد، فن آوری ها و سایر موارذی ربط سازمان را برای حمایت از استراتژی توصیف می کنند. بهبود در معیارهای رشد و یادگیری شاخص های پیشرو برای فرایندهای داخلی، مشتریان و عملکرد مالی هستند.
اهداف در این چهار وجه در زنجیره ای از روابط علی به یکدیگر پیوسته اند. پیشرفت و جهت دهی دارایی های نامشهود به بهبود عملکرد فرایند منجر می شود که این خود موجب موفقیت در جذب و حفظ مشتریان و رضایت سهام داران می گردد.
جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید