مقاله مدیریت
چکیده
قرن بیست و یکم با سازمانهایی پیچیده، پویا و متحول همراه خواهد بود. سازمانهایی که در رقابت جهانی تلاش خواهند کرد تا کالاها و خدمات، با حداکثر سرعت به مشتریان عرضه شود. کارآفرینی استراتژیک، به سازمانها کمک می کند تا به نحوی خود را مستقر کنند که قادر باشند به انواع تغییرات محیطی مهم، واکنشی مناسب نشان دهند و فراتر از آن اینکه به سازمان کمک می کند تا مزیت نسبی رقابتی پایدار خود را گسترش دهد و این مهم تنها از طریق ایجاد «جریان های مداوم نوآوری» در سازمان عملی می گردد. در مقاله حاضر، با هدف معرفی کارآفرینی استراتژی و نقش و اهمیت آن در خلق مزیت رقابتی، ضمن مروری استنادی اما مختصر بر ادبیات موضوعی مربوط به کارآفرینی، مدیریت استراتژیک، و موضوعات مرتبط با آنها، به چالشه های کارآفرینی استراتژیک و راهکارهای جهت تواناسازی آن اقدام شده است. در پایان مقاله، موارد مذکور جمعبندی شده، بحثونتیجهگیری، کاربردهای مدیریتی، و پیشنهادات مرتبط با آن جهت پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است.
کلمات کلیدی
استراتژیک، کارآفرینی، کارآفرینی استراتژیک، اکتشاف، انتفاع.
1- مقدمه
پیشرفت و توسعه سریع در جهان امروز و تغییرات پرشتاب محیطی،آگاهی از تحولات دنیا را ضروری ساخته است. ضرورت داشتن نگاه سیستماتیک به منابع سازمانها و فرصتهای محیطی در محیط چالش برانگیز و متغیر امروز، اجتناب ناپذیر مینماید. سازمانها در راستای کسب مزیت رقابتی در بازار و ایجاد ارزش برای مشتریان، مستلزم برنامهریزی دقیق و استفاده از ابزارهای موثر اننتخاب استراتژی هستند. ابزاری که به تحلیل جامع از وضعیت کنونی سازمان و محیط آن پرداخته و سازمان را در انتخاب استراتژی مناسب در جهت کسب برتری در کسبوکار یاری رساند. داشتن چهارچوبی که به تحلیل موقعیتهای جذاب و تهدیدات محیطی سازمان پرداخته و استراتژیهای ما را با در نظر گرفتن قوتهای سازمانی و برطرف نمودن ضعفهایش بهبود بخشد، لازمه بقای سازمانهای کنونی در کسبوکار است. انجام یک چنین فعالیتی در سازمانها موجب شناسایی منابع سازمانی، بهرهبرداری صحیح از آنها و در نهایت ایجاد ثروت سازمانی در اقتصاد کشورها میگردد[15].
به سازمانهای امروز بیاندیشید. به نظر شما، آیا اغلب آنها برای تامین نیازهای کسانی که سازمان به آنها خدمت می کند. مانند مشتریان، عرضه کنندگان و سهامداران با چالش تغییرات مدام مواجه نیستند؟ فی الواقع برای بسیاری از سازمانها استفاده از منابع و مهارتهایشان در راهی که به خلق ارزش برای ذی نفعان می انجامد، به دلیل تغییرات، به طور فزاینده ای دشوار می شود. ماهیت چالشی رقابت در محیط جهانی، چندین سوال پر از چالش را برای سازمانها به وجود آورده است. در چه بازارهایی باید رقابت کنیم؟ ما باید محصولات استاندارد شده ای را در سراسر بازارها عرضه کنیم یا باید محصولاتمان را برای عملکرد محلی تعدیل کنیم؟ خواهان پذیرش چه مقدار ریسک برای رقابت در بازارهایی که در آنها چندان مشهور نیستیم باشیم؟ به منظور اینکه بدعت گذار شویم چه نوع مهارتهایی را باید پرورش دهیم؟ پیامدهای برخاسته از این سوالات، پتانسیل ایجاد تنش را در سازمانهای امروز دارد. ماهیت چالشی رقابت در محیط جهانی، فضایی پر تنش را برای سازمانها به وجود آورده است. قطعاً هر تنشی برای سازمان مهم است، ولی چیزی که در این مقاله به آن توجه شد، نوع خاصی از تنش است که نیاز برای تغییر سریع در سازمان را به وجود می آورد و آن، نیاز سازمان برای یادگیری این مطلب است که چگونه بطور همزمان از امروز که در آن به خوبی با رقبا مرتبط است «انتفاع» جوید، در حالیکه آنچه را که برای موفق بودن در آینده نیاز دارد «اکتشاف» می کند و این همان مفهوم کارآفرینی استراتژیک است.کارآفرینی استراتژیک، به سازمانها کمک می کند تا به نحوی خود را مستقر کنند که قادر باشند به انواع تغییرات محیطی مهم، واکنشی مناسب نشان دهند و فراتر از آن اینکه به سازمان کمک می کند تا مزیت نسبی رقابتی پایدار خود را گسترش دهد و این مهم تنها از طریق ایجاد «جریان های مداوم نوآوری» در سازمان عملی می گردد[15].
در این مقاله به بررسی مفهوم و اهمیت کارآفرینی استراتژیک خواهیم پرداخت. در ابتدا به تعاریفی چند از استراتژی، کارآفرینی و کارآفرینی استراتژیک و سپس با توجه به اهمیت کارآفرینی استراتژیک برای سازمانهای کنونی، چالش های اجرای کارآفرینی استراتژیک و راهکارهای جهت توانسازی آن ارائه داده میشود. در پایان مقاله نتیجهگیری، کاربردهای مدیریتی و پیشنهادات جهت تحقیقات آینده را خواهیم داشت.
2- تعاریف
2-1- تعریف استراتژی
استراتژی را میتوان راه و روش تحقق ماموریت سازمان تلقی کرد، به گونهای که از این راه سازمان عوامل خارجی (فرصتها و تهدیدها) و عوامل داخلی (قوتها و ضعفها) را بررسی و شناسایی کرده و از قوتهای داخلی و فرصتهای خارجی به درستی بهرهبرداری نموده، ضعفها ی داخلی را از بین برده و از تهدیدات خارجی بپرهیزد [17]. استراتژی، تشخیص فرصتهای اصلی و تمرکز منابع سازمان در جهت تحقق منافع نهفته در آن است[7].
برنامهریزی استراتژیک، فرایندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالتهای بلند مدت[17]. برایسون نیز اینگونه مطرح میکند که برنامه ریزی استراتژیک، تعامل و ارتباطات و مشارکت در سازمان را افزایش میدهد، ارزش ها و فرهنگهای گوناگون را همگون میسازد و اجرای صحیح آنرا تضمین میکند[6]. خصوصاً اینکه فرآیند برنامهریزی استراتژیک، یک نگرش و تجزیه و تحلیل از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه میکند، شرایط فعلی شرکت را توضیح می دهد و عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت آن را شناسایی میکند[10]. برنامهریزی استراتژیک فرآیند تغییر سازمانی مستمر و پیچیده است و در کوتاه مدت هیچ مفهومی ندارد مگر اینکه آن در یک مفهوم بلند مدت از برنامه اتفاق بیفتد[11]. برنامهریزی استراتژیک به طور ساده یک دیدگاه سیستمی برای ماهرانه عملکردن یک سازمان در طول زمان از طریق کاهش عدماطمینان در محیط متغیرش برای دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده میباشد[24].
فراگرد برنامهریزی استراتژیک مشتمل است بر هدفهای کلان سازمان و انتخاب گزینهها و روشهای مناسب برای تحقق آنها و تخصیص منابع لازم برای دستیابی به آن اهداف[15]. برنامهریزی استراتژیک ابزار مدیریتی توانمندی است که برای کمک به شرکتهای کوچک طراحی میشود تا آنها به صورتی رقابتی خود را با تغییرات پیشبینی شده محیط تطبیق دهند. خصوصاً، فرایند برنامهریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیلی از شرکت و محیط ارائه میکند و شرایط کلیدی موثر بر موفقیت آن را شناسایی میکند[10]. مککون برنامهریزی استراتژیک را فرایندی برای بازسازی و انتقال سازمانی می داند. به نظر وی در برنامهریزی بلند مدت اهداف و پیشبینیها بر اساس فرض ثبات سازمانی است، در حالی که در برنامهریزی استراتژیک، نقش سازمان در محیط آن بررسی میشود. برنامهریزی استراتژیک باعث میشود تا سازمان فعالیتهایش را برای برآوردن نیازهای در حال تغییر محیط تطبیق دهد. این برنامهریزی نه تنها چارچوبی برای بهبود برنامهها، بلکه چارچوبی برای ساختار دهی مجدد برنامهها، مدیریت و همکاریها و نیز برای ارزیابی پیشرفت سازمان ارائه میکند.
برای دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید