مقاله مدیریت
چکیده
هدف مقاله حاضر، تحلیل وضعیت کنونی مشارکت دولتی - خصوصی ((PPP/P3) Public-Private Partnership) که گسترهای از روشهای اجرای پروژها را شامل میشود، در اجرای پروژههای زیربنایی، با تکیه بر پروژههای ساخت نیروگاه و آزادراه در ایران میباشد. وزارت نیرو، پروژههای مشارکتی را به روش "ساخت، تملک و بهرهبرداری (B.O.O)" و وزارت راه و ترابری، به روش " طراحی، ساخت، تأمین مالی و بهرهبرداری " اجرا میکنند. ، برای تحلیل، از روش SWOT استفاده شده است. بدین منظور، در ابتدا، سیستم مورد بررسی جهت تحلیل، دولت (که شامل مجموعه حکومت میباشد) فرض شده است که بخش خصوصی، و جامعه پیرامون دولت، عوامل خارجی آنرا تشکیل میدهند. در مرحله بعد، عوامل مؤثر در شکلگیری مشارکت توانمند با بخش خصوصی، در بخش آزادراهها و نیروگاهها شناسایی شده است. عوامل مؤثر، شامل نقاط قوت و ضعف دولت (عوامل درونی) و فرصتها و تهدیدها (عوامل بیرونی) میباشد که با مطالعه و مصاحبه با عوامل درگیر استخراج شدهاند. سپس با بررسی و مقایسه متناظر این عوامل، استراتژیهایی جهت بهبود و افزایش رغبت عمومی جهت مشارکت، در چارچوب این روش قراردادی استخراج میگردد، که مهمترین آنها، شامل افزایش کیفی و کمی فعالیتهای تحقیق و توسعه، وضع مقررات مناسب و استفاده کارا از مدیریت خصوصی میباشد.
کلمات کلیدی
مشارکت دولتی- خصوصی، (PPP/P3) Public-Private Partnership، پروژه زیربنایی، تحلیل SWOT، تدوین استراتژی.
1- مقدمه
مشارکت دولت و بخش خصوصی یا PPP (Public-Private Partnership)، از روشهای اجرای پروژه است که در سالهای اخیر مورد توجه کشورهای مختلف و بخصوص کشورهای پیشرفته قرار گرفته است. گرچه مشارکت، مفاهیم گستردهای را شامل میشود، ولی آنچه در اینجا مورد توجه است، روشهایی است که در آن عموما بخش خصوصی در بخشهای مختلف، از طراحی و ساخت گرفته تا تأمین مالی و بهرهبرداری، در پروژه سهیم بوده و نقش قابل توجهی ایفا مینماید. این روشها بخصوص در کشورهای اروپایی که دولت آنها منابع مالی بسیار محدودی در اختیار داشته و به همین دلیل، استفاده از سرمایه بخش خصوصی اهمیت ویژهای دارد، مورد توجه خاص قرار گرفته است. در این کشورها، انواع گوناگون تأسیسات زیربنایی از طرق مشارکتی ساخته میشود که بعنوان نمونه، راهها و سایر تأسیسات حمل و نقلی، بیمارستانها، مدارس و زندانها را شامل میشود. البته علاوه بر استفاده از سرمایه بخش خصوصی، در این پروژهها، همواره کیفیت بالاتر و بهبود زمان و هزینه تمام شده ساخت، از دلایل حائز اهمیت رویآوری به این الگوها میباشد.
در کشور ما نیز، پس از انقلاب اسلامی و در قوانین و برنامههای توسعه، همواره سرمایهگذاری خصوصی جایگاه ویژهای داشته است. در سالهای پس از دفاع مقدس، با توجه به احساس نیاز شدید در بخش زیربناها بدلیل خرابیهای ناشی از جنگ تحمیلی و نیازهای جمعیت رو به رشد کشور و اهمیت پیدا کردن خصوصیسازی بویژه در سالهای اخیر، استفاده از توان مالی و اجرایی بخش خصوصی، برای ساخت و توسعه زیرساختها مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در پروژههای زیربنایی که عموما ساخت و بهرهبرداری از آنها طویلالمدت بوده و برای اجرای آنها بودجههای کلان مورد نیاز است، مشارکت بخش خصوصی در تأمین مالی و مدیریت، کمک شایانی به دولت نموده، میتواند کشور را هرچه سریعتر در جهت توسعه در بخشهای زیربنایی به پیش ببرد.
وزارت راه و ترابری و وزارت نیرو که از متولیان اصلی پروژههای زیربنایی در کشور به شمار میآیند، با توجه به مجوزهای قانونی صادر شده، مشارکت با بخش خصوصی را برای ساخت آزادراه و نیروگاه آغاز کرده و در این راه توفیق نسبی داشتهاند. برای بررسی زمینه شکلگیری مشارکت، در ابتدا پروژههای زیربنایی آزادراهی و نیروگاهی که پتانسیل بیشتری برای مشارکت دولت- بخش خصوصی دارند و هماکنون در حال اجرا هستند، مورد ارزیابی قرار میگیرد. شناسایی عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر دولت در امر مشارکت، با مطالعه قوانین، مقررات و شرایط قراردادی و همچنین از طریق مصاحبه با عوامل درگیر در پروژههای مشارکت انجام میگیرد. سپس با استفاده از تکنیک تجزیه و تحلیل نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats)، که بطور خلاصه تکنیک تجزیه و تحلیل SWOT نامیده میشود، استراتژیهای مناسب برای توسعه و بهبود مشارکت با بهرهوری بالا تدوین خواهد شد.
2- تحلیل SWOT
برنامهریزی راهبردی یکی از کلیدیترین اقدامات در شرکتها و سازمانها به منظور توانمندسازی و ماندگاری شرکتها میباشد. محققان، الگوهای متفاوتی را برای شناسایی همه عوامل (چه مؤثر و چه غیر مؤثر) بر فعالیتهای یک سازمان ارائه نمودهاند. همانگونه که اشاره شد یکی از روشهایی که برای تجزیه و تحلیل وضعیت سازمان به کار گرفته میشود، روش SWOT میباشد، که بوسیله این ابزار، محیط داخلی و محیط خارجی یا عملیاتی سازمان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این روش، کارآمدترین روش به منظور تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان میباشد.
2-1- بررسی عوامل داخلی و خارجی
فرآیند بررسی عوامل داخلی بمنظور شناسایی نقاط قوت و ضعف اصلی واحدهای وظیفهای سازمان انجام میگیرد، تا فهرستی از مهمترین عوامل داخلی اثرگذار در موقعیت رقابتی سازمان تهیه شود. بدین طریق ماتریس ارزیابی عوامل داخلی ایجاد میگردد ]2,1[. نقطه قوت یک سازمان، یک کاربرد موفق از یک شایستگی، یا بهرهبرداری از یک عامل کلیدی در جهت انجام وظایف است. میتوان نقاط قوت را با طرح سؤالاتی همچون "سازمان چه مزیتهایی دارد؟" و "چه کاری را خوب انجام می دهد؟" استخراج نمود. در مقابل، نقطه ضعف یک سازمان، یک کاربرد ناموفق از یک شایستگی یا عدم بهرهبرداری از یک عامل کلیدی است. میتوان نقاط ضعف را با طرح سؤالاتی همچون "چه چیز می تواند بهبود داده شود؟"، "چه چیز بطور نامناسبی انجام میشود؟" و "از چه چیزی می.توان اجتناب کرد؟" استخراج نمود.
از سوی دیگر هدف از فرآیند بررسی عوامل خارجی اینست که از فرصتهایی که میتوان از آنها بهرهبرداری کرد و تهدیدهایی را که میتوان از آنها احتراز نمود یک فهرست نهایی تهیه شود. استراتژیستها با استفاده از ماتریس ارزیابی عوامل خارجی میتوانند عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بومشناسی، محیطی، سیاسی، دولتی، حقوقی، فناوری و اطلاعات رقابتی را مورد ارزیابی قرار دهند]2,1[. فرصت، یک حالت خارجی است که میتواند بصورت مثبت بر پارامترهای عملکردی سازمان تاثیر گذاشته و مزیتهای سازمان را که ایجاد کننده اقدامات مثبت در زمان مناسب است، بهبود بخشد. طرح سؤالاتی همچون "در چه جایی با تغییرات مثبت روبرو هستید؟" و یا " چه روندهایی جالب و مورد توجه می باشند؟" به استخراج فرصتها کمک میکند. در مقابل، یک تهدید، عاملی است که میتواند بصورت منفی بر پارامترهای عملکردی سازمان تاثیر گذاشته و مزیتهایی که ایجاد کننده اقدامات مثبت در زمان مناسب است را کاهش دهد.
فرآیند ارزیابی عوامل خارجی به موازات فرآیند بررسی عوامل داخلی صورت میگیرد ]2,1[، که در نهایت، نتایج بررسی عوامل داخلی و خارجی، در یک جدول خلاصه میشوند.
2-2- تشکیل ماتریس SWOT
پس از ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، که مرحله ورودی نامیده میشود، اطلاعات مورد نیاز برای تدوین استراتژیها مشخص میشود. در مرحله دوم که مرحله مقایسه است، با تهیه ماتریس SWOT به انواع استراتژیهای امکانپذیر توجه میشود. در ماتریس SWOT، بین عوامل اصلی داخلی و خارجی سازمان، نوعی توازن و تعادل برقرار میگردد ]2,1[.
استراتژیستها میتوانند با استفاده از این ماتریس، چهار نوع استراتژی ارائه دهند: استراتژیهای SO، استراتژیهای WO، استراتژیهای ST و استراتژیهای WT:
· در اجرای استراتژیهای SO، سازمان با استفاده از نقاط قوت داخلی، میکوشد از فرصتهای خارجی بهرهبرداری نماید.
· هدف استراتژیهای WO اینست که سازمان، با بهرهبرداری از فرصتهای موجود در محیط خارج بکوشد نقاط ضعف داخلی را بهبود بخشد.
· شرکتها در اجرای استراتژیهای ST میکوشند با استفاده از نقاط قوت خود، اثرات ناشی از تهدیدهای موجود در محیط خارج را کاهش دهند، یا آنها را از بین ببرند.
· سازمانهایی که استراتژیهای WT را به اجرا در میآورند، حالت تدافعی به خود میگیرند و هدفشان، بیشتر، کم کردن نقاط ضعف داخلی و پرهیز از تهدیدات ناشی از محیط خارجی است.
3- مشارکت دولتی - خصوصی
از مهمترین مباحثی که در مدیریت استراتژیک پروژهها مورد توجه است، روش اجرای پروژه میباشد. از ابتداییترین روشها، اینست که مالک پروژه (که در اینجا دولت است)، با استفاده از نیروهای خود، کارها را انجام دهد (درون سپاری). بتدریج، با گذشت زمان و تخصصی شدن کارها، تمایل دولتها برای سپردن فعالیتهای اجرایی پروژهها به واحدهای تخصصی بیشتر شد (برون سپاری). در فرآیند برون سپاری فعالیتها، بتدریج، دولت، مراحل ساخت، طراحی و بهرهبرداری تأسیسات، به پیمانکاران خارج از مجموعه سپرد. ولی در پروژههای زیربنایی در کشورها، با توجه به اهمیت استراتژیک موضوع و سرمایه کلان مورد نیاز برای احداث، از دیرباز دولتها متولی اصلی ساخت و توسعه آنها بودهاند و تنها مراحل مختلف کار را بصورت جداگانه و بدون انتقال مالکیت، مدیریت و همچنین تأمین مالی پروژه، به بخش خصوصی واگذار میکردهاند.
از آغاز سه دهه اخیر، تغییراتی در این جایگاه ایجاد شده است. با افزایش فشارها بر دولتها برای کاهش بدهیهای غیر ضروری، و در عین حال، نیاز روزافزون برای توسعه و ارتقای سطح تسهیلات عمومی، دولتها بفکر استفاده از سرمایه بخش خصوصی افتاده، سعی در تشویق بخش غیر دولتی برای درگیر شدن در ساخت و مدیریت تأسیسات زیربنایی نمودهاند[10]. این موضوع، در نهایت، عنوان "مشارکت دولتی - خصوصی (Public-Private Partnerships (PPPs/P3s))" به خود گرفته است.
3-1- تعریف
مشارکت دولتی - خصوصی، انواع گوناگونی از روشهای اجرا را شامل میشود، ولی آنچه در سالهای اخیر مورد توجه بخش دولتی و خصوصی قرار گرفته، اینست که این روشها نیازهای هریک از طرفین را برآورده میسازد و در واقع میتواند منابع و توانمندیهای هر دو بخش خصوصی و دولتی را برای توسعه تسهیلات عمومی و زیربنایی بسیج نماید، که در صورت مدیریت صحیح روابط تجاری و تقسیم ریسکها، نیازهای عمومی جامعه به زیرساختها، به بهترین نحو پاسخ داده میشود. طبق تعریف انجمن ملی مشارکت دولتی - خصوصی ایالات متحده امریکا (National Council for Public-Private Partnerships)، "مشارکت دولتی - خصوصی، عبارتست از یک موافقتنامه قراردادی بین یک سازمان دولتی و یک طرف خصوصی، که طی آن، هریک از طرفین (دولتی و خصوصی)، در استفاده از تواناییها و داراییهای خود، جهت ارائه خدمات و/یا ساخت تأسیسات، برای استفاده عمومی با یکدیگر سهیم میشوند. علاوه بر منابع، این مشارکت، در تقسیم ریسک و برداشت منافع هم صورت میگیرد" [9].
در نهایت، هدف مشارکت دولتی - خصوصی، بهینه کردن فرآیندهای طراحی، احداث، راهاندازی، تأمین مالی و بهرهبرداری از تأسیسات، با استفاده از نگرش جامع به چرخه عمر تأسیسات، در طول همه فعالیتها میباشد [11, 18]. با واگذاری مسئولیت هریک از مراحل چرخه عمر پروژه به طرف خصوصی، انواع مختلف روشهای مشارکت شکل میگیرد که مهمترین آنها انواع "طراحی، ساخت و بهرهبرداری یا DBO (Design, Build and Operate)" و "طراحی، ساخت، تأمین مالی و بهرهبرداری یا DBFO (Design, Build, Finance and Operate)" و "واگذاری (Concession)" میباشد [17].
3-2- کاربرد
در مطالعهای که در سال 1998 در کشور امریکا، توسط انجمن دولتی ایالات متحده (U.S. Council of State Governments) انجام شده است، مهمترین دلایل روی آوری دولتها به مشارکت، شامل صرفه جویی در هزینهها، کمبود نیروی انسانی و تخصص کافی در سازمانهای دولتی، انعطافپذیری و کاهش تشریفات دست و پا گیر، سرعت اجرای بالاتر، کیفیت بالاتر خدمات ارائه شده و افزایش خلاقیت و نوآوری بوده است [15]. البته با وجود مزایای قابل توجهی که مشارکت دارد، از این نکته نباید غافل بود که طراحی، اجرا و مدیریت این روشها، به مراتب، پیچیده بوده و استفاده از آنها نیازمند بررسی دقیق شرایط پروژه برای انتخاب مناسب هریک از این الگوها میباشد [8].
بررسیها نشان میدهد که استفاده از روش مشارکت، در کشورهای مختلف، از سال 1980، رشد چشمگیری داشته است. انواع گوناگون الگوهای مشارکت، در کشورهای اتحادیه اروپایی، امریکای مرکزی، امریکای شمالی، جنوب شرقی آسیا، و افریقا ابداع و اجرا شده است [12]. هماکنون، روشهای مشارکتی، حدود 10 الی 15 درصد روشهای اجرای پروژهها را در سراسر جهان پوشش میدهد [14]. استفاده از الگوهای مشارکت در کشورهای اروپایی رواج بسیار زیادی داشته و مورد تأکید ویژه اتحادیه اروپا و بانک سرمایهگذاری اروپا (European Investment Bank) میباشد. بعنوان نمونه، تعداد 100 پروژه عظیم در بخش حمل و نقل، با بهرهگیری از وامهای بانک فوق (بالغ بر 15 میلیارد یورو) و علاوه بر آن، پروژههای بسیار دیگری در کشورهای انگلستان، هلند، ایتالیا، پرتغال، یونان و ایرلند اجرا شده است [10, 16]. چنین وضعیتی در کشورهای در حال توسعه نیز قابل مشاهده میباشد. در این کشورها، از سال 1990 الی 2001 میلادی، 2500 پروژه زیربنایی، توسط بانک جهانی ساخته شده که از این تعداد تنها 662 پروژه، با هزینهای بالغ بر 134 میلیارد دلار در بخش حمل و نقل توسط بخش خصوصی اجرا شده است [16]. در کشورهای آسیای شرقی، انواع روشهای "واگذاری" و "ساخت و بهرهبرداری" مورد توجه بوده، در احداث شبکههای عظیم زیربنایی استفاده میشود [13].
در کشور ایران نیز، در سالهای اخیر، توجه ویژه به این موضوع، سبب رویآوری مسئولین امر در بخشهای زیربنایی به مشارکت را شاهد بودهایم. استفاده از روش "ساخت، تملک و بهرهبرداری (B.O.O)" برای احداث نیروگاه و "طراحی، ساخت، تأمین مالی و بهرهبرداری" برای احداث آزادراه، از نمونه های آنست.
برای دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید