مقاله مدیریت
انتخاب استراتژیک سبد پروژه بر اساس تحلیل محیط و روش تاپسیس فازی سلسله مراتبی
چکیده
هدف این مقاله ارائهی راهکاری عملی برای انتخاب استراتژیک سبد پروژه در شرکتهای ساختمانی میباشد. ما در اینجا روش تحلیل محیطی به همراه تاپسیس فازی سلسله مراتبی را پیشنهاد نمودهایم. ایده و فرض اصلی در فرایند انتخاب استراتژیک سبد پروژه الهام گرفتن از عوامل و فاکتورهای مؤثر در فرایند برنامهریزی استراتژیک شرکتهای ساختمانی است که به عنوان معیارهای اساسی برای انتخاب استراتژیک سبد پروژه در نظر گرفتهشدهاند. اهداف سازمان، شایستگیهای سازمانی(توانائیها و ضعفها) و استراتژیهای تدوینشده سازمان از جمله معیارهای اصلی در فرایند تحلیل سلسله مراتبی هستند. کاربرد همزمان فرایند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در ارزیابیهای چند هدفه باعث استفاده از برتریهای هر روش و کاستن از کمبودهای آنها و تسهیل در فرایند محاسبات مربوطه خواهد شد. در پایان فرایند پیشنهادی بوسیله یک مثال کاربردی توضیح دادهشده است.
کلمات کلیدی
انتخاب استراتژیک سبد پروژه، ارزیابی، اولویتبندی، مدیریت استراتژیک، SWOT ، تاپسیس فازی سلسله مراتبی
مقدمه
صنعت ساختمان به عنوان یکی از صنایع پیچیده و ترکیبی در جهان شناختهشدهاست. مدیران شرکتهای ساختمانی به علت تشدید رقابت در بازار، تغییرات نیاز مشتریان، تغییرات فرهنگی و تکنولوژیکی و در مجموع وجود محیطی پویا و در حال تغییر، با چالشهای متعددی در زمینهی رهبری سازمان خود روبرو هستند، به همین جهت، نیاز مبرمی به بالابردن دانش خود در زمینهی مدیریت و برنامهریزی استراتژیک، علوم مدیریتی و بازاریابی دارند. تصمیم گیری در مورد انتخاب پروژه در این بخش، برای پیمانکاران امری بسیار مهم و حیاتی بوده و میتواند نقش مؤثری در زمینهی رشد و حتی بقای سازمان ایفا نماید]1[.
اهداف و استراتژی های تدوین شده در هر سازمان، در قالب پروژهها معنا می یابد. از آنجائیکه پروژهها، اصولاً، اموری تکرارناپذیر و غیرقابلپیشبینی هستند و از طرف دیگر برای انجام آنها نیاز به صرف هزینه و بکارگیری منابع فراوان می باشد، ضروریست که در انتخاب و اجرای پروژه ها دقت کامل صورت گیرد]2[ و پروژههائی که بیشترین انطباق و همسوئی با اهداف و استراتژی های سازمان را دارند، برگزیده شوند.
تعاریف اولیه از استراتژی بیشتر در مورد نقش آن در تعیین مرزهای فعالیت سازمان میباشد. آنسوف(1965) مفهوم استراتژی را انتخاب محصول تولیدی سازمان دانسته و بر این عقیده است که تصمیمات استراتژیک اصولاً در ارتباط با ترکیب محصولاتیاست که شرکت تولید کرده و بازار خواستار آن است]3[. پورتر(1980)، واژهی مزیت رقابتی را تعریف نموده و استراتژی را به عنوان راهی برای دستیابی به این مزایای رقابتی معرفی کردهاست]4[. بنابراین، استراتژی در ارتباط با تطبیق فعالیتهای سازمان با توانائیهای آن بطوریکه شایستگیهای داخلی توسعه یابد، میباشد. به عقیدهی مینتزبرگ(1978)، استراتژی بعنوان پشتیبان در تصمیمگیری، وسیلهای برای هماهنگکردن و به عنوان هدف در یک سازمان عمل میکند]5[.
به هر حال به خاطر حمایت از مزیت های رقابتی در محیط چالش برانگیز و پر تلاطم امروزی، مدیران سازمانها باید در هنگام انتخاب پروژهها، نگرش خود را از بازارمحور یا محصولمحور، به استراتژیمحور تغییر دهند. مطالعات موجود عموماً بر ارزیابی پروژهها در سطح عملکردی، معطوف شدهاند و ارزیابی در سطح سازمان را، نادیده میگیرند. بنابراین یک روش صحیح انتخاب پروژه، اصولاً میبایستی بر پایهی یک ارزیابی استراتژیکمحور بنا شود]6[.
عمدتاً شرکتهای عمرانی، به دلیل نداشتن برنامههای استراتژیک، مورد انتقاد قرار میگیرند. از دلایل ضعف استراتژیک، نبود روابط بلندمدت و پروژه محور بودن این شرکتهاست]7[.
مطالعات جدید نشان میدهد که بسیاری از سازمانها تلاش میکنند استراتژیهای شرکت را از طریق پروژهها، پیادهسازی نمایند]9،8و10[. اما پروژههای در دست اجرای آنها، ارتباط ناچیزی با استراتژیها و اهداف سازمانیشان دارد]8[. بنابراین انتخاب پروژههای صحیح و ترکیب صحیحی از آنها از ابتدا، بعنوان یکی از فعالیتهای مهم در سازمان، برای اطمینان از دستیابی به استراتژیهای سازمان از طریق منابع محدود تلقی میشود]11[.
(2006)PMI مدیریت سبد پروژه را به عنوان مدیریت متمرکز بر یک یا چند سبد تعریف میکند که شامل شناسایی، اولویتبندی، تصویب، مدیریت و کنترل پروژهها، برنامهها و دیگر فعالیتهای وابسته برای دستیابی به اهداف تجاری استراتژیک مشخص، میباشد]12[. بدینسان معیارهای استراتژیک مهمترین جنبه این فرایند محسوب میشوند.
مهمترین مرحله در مدیریت استراتژیک، چگونگی تدوین استراتژی سازمان نیست، بلکه چگونگی پیادهسازی و اجرای آن است. یکی از اساسیترین گامها در پیادهسازی و اجرای استراتژی، انتخاب پروژه (یا برنامه و یا فعالیت) است که ابزار مهمی برای رسیدن به اهداف سازمان میباشد. معمولاًسازمانها ترجیح میدهند پروژه هایی را انتخاب کنند که نیازمند کمترین سرمایه گذاری، کمترین دانش فنی، کمترین زمان تکمیل و دارای بیشترین پتانسیل سوددهی باشد. در حقیقت پروژههای ایده ال به سختی یافت شده و بیشترِ پروژههایی که پذیرفتهشدهاند از طریقِ مقایسه با دیگر پروژههای پیشنهادی انتخاب شدهاند]13[. اگرچه تحقیقات بسیاری در زمینهی انتخاب پروژه و عوامل موثر بر آن انجام گرفتهاست] 14-20[، ولی نقش عوامل استراتژیک بسیار کمرنگ بوده و تأکید زیادی بر آن نشدهاست. علاوه بر این، در اکثر مطالعات گذشته در مورد انتخاب پروژهها با دیدگاه استراتژیک، بحث پروژه های عمرانی و زیربنایی دیده نمی شود.
کوپر و همکاران]21[، مدلها، روشها، تکنیکها و ابزارهای مشهود و پر استفاده برای انتخاب سبد پروژه و مدیریت سبد را مورد بحث قرار دادهاند. نتایج بررسی آنها نشان میدهد:
1)سازمانها تمایل به استفاده از ترکیبی از مدلها، روشها، تکنیکها و ابزارها به جای استفاده تکنیکی از آنها دارند.(مثلاً ترکیبی از روشهای مالی و رویکردهای استراتژیک)
2)اگرچه روشهای مالی بیشترین استفاده و شهرت را دارند، سبدهای ضعیفی را تشکیل میدهند.
3)سازمانها با بهترین عملکرد سبد، بیشتر بر رویکردهای استراتژیک تکیه کردهاند تا روشهای مالی.
جدول 1 نتایج تحقیق در مورد شهرت، میزان نفوذ و هدف استفاده از هر مدل و روش را ارائه میکند.
جدول (1): نتایج تحقیق در مورد روشها و مدلهای انتخاب پروژه]21[
روشها / مدلها |
شهرت (%) |
میزان نفوذ |
استفاده |
روشهای مالی همچون NPV,ECV,ROI,EV |
3/77 |
4/40 |
-رتبهبندی پروژهها نسبت به یکدیگر -مقایسه نتایج مالی با موانع هر پروژه برای تصمیمگیریها |
رویکردهای استراتژیک همچون سطلهای استراتژیک و نقشه مسیر محصولات |
8/64
|
6/26 |
-برای تخصیص منابع بر پایه استراتژی کسب و کارو اولویتهای استراتژیک |
دیاگرامهای حبابی یا نقشههای سبد |
0/40 |
3/8 |
-برای پشتیبانی از فرایند تصمیمگیری |
مدلهای امتیازدهی وزنی |
9/37 |
3/18 |
-رتبهبندی و مقایسه تعدادی پروژه نسبت به یکدیگر |
چکلیستها |
9/20 |
7/2 |
-تصمیمگیری انتخاب/رد پروژههای جداگانه |
در این مقاله سعی شدهاست، راهکاری عملی برای انتخاب استراتژیک سبد پروژه در شرکتهای ساختمانی با ملحوظنمودن معیارهای استراتژیک ارائه شود. در این راستا، از عوامل ارائهشده در ادبیات موضوع و فاکتورهای مؤثر در فرایند برنامهریزی استراتژیکِ شرکتهای ساختمانی به عنوان معیارهای اساسی برای انتخاب استراتژیک سبد پروژه الهام گرفتهشدهاست. سپس مدلی ریاضی بر پایهی روش تحلیل محیطی (SWOT) به همراه تاپسیس فازی سلسله مراتبی ارائه گردیده و یک برنامهی کامپیوتری ساده برای آن تهیه شدهاست. در انتها فرایند پیشنهادی بوسیلهی یک مثال کاربردی شرح داده شده و سپس اعتبارسنجی گردیدهاست. کاربرد همزمان فرایند تحلیلسلسلهمراتبی و تاپسیس در ارزیابیهای چندهدفه باعث استفاده از برتریهای هر روش و کاستن از کمبودهای آنها و تسهیل در فرایند محاسبات مربوطه خواهد شد.
فرایند انتخاب استراتژیک پروژه
دای و پنیپکر(2000) معتقدند که اهمیت انتخاب سبد پروژه بطور وسیعی شناختهشدهاست ولی غالباً یک فرایند انتخاب پروژه و اولویتبندی مناسب وجود ندارد. بسیاری از محققان در مورد این کمبود صحبت نموده و برای ارائهی یک چارچوب مناسب و عملی متشکل از ابزارها و تکنیکهای موجود تلاش نمودهاند.
در این تحقیقات رویکردهای گوناگونی برای ارائهی یک چارچوب مناسب و عملی اتخاذ گردیدهاست و غالباً فرایند انتخاب پروژه بر پایه رویکردهای مالی]24[،و یا رویکردهای مدیریت ریسک]23[ شکل گرفتهاست. میتوانگفت در ادبیات موضوع فرایند انتخابی که بر اساس رویکرد مدیریت استراتژیک باشد، بسیار نادر است. در حقیقت مدلی بیشتر به واقعیت نزدیک است که کلیه پارامترهای مؤثر در فرایند انتخاب واقعی را در نظر گرفته و اعمال نماید.
میتوان گفت که در حقیقت بحث انتخاب پروژه، بحثی کاملاً استراتژیک بوده و کلیهی عوامل مؤثر بر آن، جزو استراتژیهای لز پیشتعیینشدهی سازمان هستند. این امر در رویکردهای مالی و رویکردهای مدیریت ریسک نیز دیدهمیشود. به عنوان مثال استراتژی یک سازمان شرکت در پروژههای با سود زیاد و ریسک کم میباشد. در اینجا به علت گستردگی ابعاد دو رویکرد مالی و مدیریت ریسک که در دیگر مطالعات، مورد بررسی مفصل گرفتهاند، به دیگر ابعاد رویکرد استراتژیک در انتخاب سبد پروژه پرداخته شدهاست.
در ادامه فرایندی جهت انتخاب استراتژیک پروژه در شرکتهای عمرانی پیشنهاد گردیدهاست.