برنامه ریزی استراتژیک
بررسی عوامل سازمانی موثر در برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات
چکیده
با توجه به اینکه شرکتها و سرمایهگذاران توجه روزافزونی به استراتژیهای مربوط به تجارت الکترونیک نشان میدهند، برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات به روشی مهم جهت توسعه و پیشرفت تجارت الکترونیک بدل گشته است. با وجود این، علی رغم رشد و افزایش تعداد چارچوبهای نظری ارائه شده در ارتباط با سیستم و فناوری اطلاعات، اجرای عملی آنها با مشکلات متعددی مواجه است. به نظر میرسد مشکلات مرتبط در برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات، پیش از آنکه جنبه فنی داشته باشد، ناشی از مسامحه در روابط درونی سیستم و فناوری اطلاعات و زمینههای سازمانی است. هدف از این مطالعه تعیین و شناسایی عوامل مهم سازمانی مرتبط با برنامهریزیهای استراتژیک فناوری اطلاعات است. شناسایی این ساز و کارهای کلیدی سازمانی موجب افزایش کارایی برنامهریزیهای استراتژیک میشود. ساز و کارهای ارائه شده در این بررسی میتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار مدیران سازمان که در پی برنامهریزیهای استراتژیک مرتبط با فناوری اطلاعات در عصر دیجیتال هستند، قرار دهد.
کلمات کلیدی سیستم اطلاعات، فناوری اطلاعات، برنامهریزی استراتژیک
مقدمه
برنامهریزی استراتژیک سیستم اطلاعات به عنوان فرایندی حیاتی در تلفیق فناوری اطلاعات در رویههای سازمانی مطرح است. برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات منشور و برنامه کلان سازمان در زمینه سیستمهای اطلاعاتی و بهطور کلی فناوری اطلاعات است. استفاده از فناوری اطلاعات موجب پیشبرد موفقیتآمیز اهداف سازمانی شده و قدرت رقابتی سازمان را افزایش میدهد. با توجه به رشد روزافزون تجارت الکترونیک در معاملات جهانی، سیستم و فناوری اطلاعات به عوان ابزاری موثر در اجرای موفقیتآمیز استراتژی تجارت الکترونیک، به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است.
چهار دلیل عمده جهت گرایش سازمانها به برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات وجود دارد که عبارتند از [1]:
· گسترش و بهبود فناوری
· کمبود نیروی انسانی متخصص
· محدودیت منابع سازمان
· ایجاد سیستم یکپارچه
در برنامهریزی فرایند فناوری اطلاعات، وجود عوامل متعددی مانند میزان سرمایه مالی، خدمات انسانی، کارشناسان فنی و زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری لازم و ضروری است [2]. بیشتر مطالعات اخیر در ارتباط با مدیریت سیستم اطلاعات بر بهبود و توسعه برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات متمرکز بوده است.
محققین زیادی چارچوبهای مختلفی جهت توسعه و بهبود کارایی برنامهریزی استراتژیک سیستم و فناوری اطلاعات پیشنهاد و معرفی نمودهاند. در این مورد تحقیقات بسیاری در حوزه فناوری اطلاعات با هدف تعین کارایی، ارتباط بین فناوری اطلاعات و موفقیتهای تجاری، عوامل موثر بر برنامهریزیهای تجاری و سیستم اطلاعات، عوامل کلیدی اجرایی فناوری اطلاعات و ارزیابی سودمندی استراتژیهای فناوری اطلاعات صورت گرفته است [3].
با وجود ارائه چارچوبهای مختلف در ارتباط با برنامهریزی استراتژی فناوری اطلاعات، تا کنون سازمانها نتوانستند به طور موثر بر مشکلات به وجود آمده در برنامهریزی فناوری اطلاعات فائق آیند. مشکلات مذکور پیش از آنکه منتج از نقایص فنی باشد، ناشی از عدم توجه کافی به روابط و اثرات درونی سیستمهای اطلاعاتی و زمینههای سازمانی است [3]. با وجود تحقیقات زیادی که در زمینه سیستم و فناوری اطلاعات صورت گرفته است، تحقیقات اندکی به ارزیابی و بررسی روابط بین ساز و کارهای درون سازمانی و کارایی سیستم و فناوری اطلاعات پرداختهاند.
بررسیهای مختلف محققین منجر به ارائه مدلهای توصیفی مختلف به منظور فهم برنامهریزیهای استراتژیک فناوری اطلاعات شده است، ولی ارزیابی جنبههای سازمانی برنامهریزی اطلاعات مورد غفلت قرار گرفته است. مطالعات نشان داده است که مسایل روانشناسی، سیاسی، اجتماعی و رفتاری نیز بر کارآمدی موثر استراتژیهای مربوط به فناوری اطلاعات تاثیرگذار هستند [4]. باتاگلی [5] نیز در بررسیهای خود متذکر گردید که شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به طور معنیداری بر تصمیمگیریهای مرتبط با تصمیمگیریهای سازمانی تاثیرگذار هستند. فرایند برنامهریزی استراتژیک سیستم و فناوری اطلاعات با کلیه ساز و کارهای سازمانی
در ارتباط هستند. بنابراین لازم است از منظر سازمانی نیز مورد توجه قرار گیرند. ازاینرو، توجه به ساختارهای سازمانی موجب افزایش آگاهی از پیچیدگیهای برنامهریزی استراتژیک و جنبههای گوناگون آن میشود[2].
در این مطالعه و براساس مطالعات محققین مختلف، مکانیسمهای اصلی سازمانی که با برنامهریزی استراتژی سیستم و فناوری اطلاعات مرتبط هستند، معرفی میشود که عبارتند از: تعامل گروهها، مدیریت دانش، یادگیری سازمانی و مدیریت تغییر(تحول). مکانیسمهای مذکور قادر هستند از طریق تلفیق در چارچوب برنامهریزی استراتژی فناوری و سیستم اطلاعات، کارایی آن را بهبود بخشند.
لزوم برنامه ریزی استراتژیک
ورود به حوزه فناوری اطلاعات بدون توجه به برنامهریزی استراتژیک، مسائل عمیقتری را در سازمانها پدید میآورد که مهمترین آنها عبارتند از [4,5]:
· سرمایهگذاری فناوری اطلاعات از اهداف کاری پشتیبانی نمیکنند.
· سیستمهایی که یکپارچه طراحی نشدهاند، موجب دوبارهکاری، تاخیر، اتلاف منابع و در نتیجه کاهش بهرهوری میگردند.
· تضاد بین متخصصین فناوری اطلاعات و سایر کارکنان
· فقدان ابزاری برای تعیین الویتها در رابطه با مصرف منابع
· فقدان روشی برای تصمیمگیری در خصوص سطوح مطلوب منابع یا چگونگی و زمان بهکارگیری منابع خارجی
· عدم سازگاری استراژیهای فناوری اطلاعات با الویتهای کاری
· کاهش بهرهوری در مدیریت موثر منابع اطلاعاتی
· تضعیف موضع رقابتی سازمان
· ناتوانی سازمان در مواجهه با تغییرات
· کاهش کیفیت محصولات و خدمات
اهداف برنامهریزی استراتژیک (IS/IT)
· کسب شناخت از محیط سازمان و استراتژیهای آن
· تعیین استراتژیها و سیاستهای کلان فناوری اطلاعات برای پشتیبانی از ماموریت و اهداف سازمان
· تدوین معماری اطلاعاتی شامل فهرست، مشخصات و ارتباط سیستمهای اطلاعاتی
· تعیین نیازهای اجرایی عمده برای توسعه و اجرای سیستمهای اطلاعات در سازمان
· تعیین مشخصات زیرساختهای سختافزاری و ارتباطی فناوری اطلاعات
· تعیین مشخصات نیروی انسانی مورد نیاز سازمان برای پیادهسازی و اجرای سیستمهای اطلاعات [6].
فرایند تکامل رویکردهای مرتبط با برنامهریزی فناوری اطلاعات
به دلیل وجود تغییرات سریع در محیطهای تجاری، رویکردهای مرتبط با برنامهریزی فناوری اطلاعات نیز روند تکاملی خود را طی کرده و پس از گذراندن وضعیتهای فنی، متوازن و تقابل، وارد وضعیت هماهنگ شده است (شکل 1). در این بخش به حالتهای مختلف برنامهریزی فناوری اطلاعات و روند تکاملی تغییرات مطرح شده، پرداخته خواهد شد.
تغییر از وضعیت فنی به وضعیت متوازن
در آغاز توسعه برنامهریزی سیستم و فناوری اطلاعات (وضعیت فنی) تنها بر بهبود کارایی و بهرهوری رایانهها تاکید میگردید و کلیه تلاشها بر افزایش کارکرد رایانهها و تقویت مدیریت شبکه رایانهها معطوف بود. به دلیل فقدان استراتژی مناسب، عدم وجود منابع اطلاعاتی کافی و کاربردهای اندک فناوری اطلاعات در این دوره، میزان بهرهوری سیستم اطلاعات کمتر از حد انتظار بود[4] .
با رشد و توسعه در فرایند مدیریت فناوری اطلاعات، مدیران سازمانها توجه بیشتری بر رویکردهای مبتنی بر تجارت نشان دادهاند. رویکردهای مبتنی بر تجارت همانطور که در شکل (1) نیز نشان داده شده است، وضعیت متوازن را در روند تکاملی رویکردهای استراتژی فناوری اطلاعات را تشکیل دادهاند. در وضعیت متوازن بیشتر بر استفاده از فناوری اطلاعات برای نیل به اهداف تجاری تاکید میشود. در وضعیت متوازن، از روشهای مشهوری مانند برنامهریزی سیستم تجاری (شرکت IBM) و مهندسی اطلاعات استفاده میشود[6].
تغییر از وضعیت متوازن به وضعیت تقابل
بر اساس مطالعات کرپا و ورنر [7]، وضعیت متوازن بر این فرض استوار است که اهداف و طرحهای تجاری، اساس و زیربنای طرحهای مربوط به فناوری اطلاعات را تشکیل میدهند. در این رویکرد، بر کیفیت طرحهای تجاری تاکید زیادی میشود. اگرچه به مدت طولانی از رویکردهای مربوط به وضعیت متوازن استفاده شده است، ولی این رویکرد دارای محدودیتهای زیادی است.
در اوایل دهه 1980، مدیران تجاری بسیاری از شرکتهای بزرگ به منظور افزایش قدرت رقابتپذیری و کسب مزیتهای رقابتی اقدام به شناسایی مجموعهای از کاربردهای فناوری اطلاعات کرده و تلاش نمودند تا فرصتهای رقابتی متاثر از فناوری اطلاعات را مشخص سازند. برخی از این کاربردها و فرصتها قادر هستند استراتژیهای تجاری را تحت تاثیر خود قرار داده و به این ترتیب، تاثیر طرحهای تجاری و استراتژیهای فناوری اطلاعات نسبت به هم دوطرفه خواهد بود[5] .
در رویکرد وضعیت تقابل بر برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات از لحاظ تحلیل تجاری تاکید میشود. هدف از وضعیت تقابل، تعیین فرصتهای استراتژیک به منظور بهینهسازی عملکرد تجاری در بازارهای تجاری است. همچنین در وضعیت تقابل، شرکتها در پی ایجاد کاربردهای جدید برای فناوری اطلاعات در سازو کارهای سازمانی هستند. شکل (3) وضعیت تقابل را نشان میدهد.
تغییر از وضعیت تقابل به وضعیت ایدهآل
روشهای مختلف برنامهریزی فناوری و سیستم اطلاعات قادر هستند عوامل فردی، رفتاری، سازمانی و محیطی را تحت کنترل خود قرار دهند [7]. اثرات متقابل بین عوامل تجاری و استراتژیهای فناوری اطلاعات موجب ایجاد برخی تغییرات سازمانی مانند بازنگری در وظایف، مهارتها، ساختار سازمانی، اعضای سازمان و سبکهای مدیریتی میشوند. با وجود استفاده از رویکردهای مربوط به وضعیت متوازن و وضعیت تقابل در روشهای مربوط به برنامهریزی استراتژی فناوری اطلاعات،سازمانها هنوز قادر به حل موثر مشکلات مربوط به فناوری اطلاعات نیستند. زیرا رویکردهای مذکور روابط بین سیستمها اطلاعات و ساز و کارهای سازمانی را مد نظر قرار نمیدهند. صرفنظر از هر رویکردی از برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات که توسط سازمانها انتخاب میشوند، این رویکردها خود را با فرهنگ، تجارب و محیط سازمان سازگار میکنند [3]. ایجاد این سازگاری، هماهنگی در استراتژی تجاری، استراتژی فناوری اطلاعات و هوامل مختلف سازمانی را در پی خواهد داشت (شکل 4). بنابراین یک استراتژی تجاری باید با تغییر در رویکردهای مورد استفاده در فناوری اطلاعات، بین عوامل محیطی سازمان توازن و هماهنگی ایجاد نماید.
خصوصیات موجود در وضعیت هماهنگی (ایدهآل)، موجب ایجاد بستری مناسب جهت بهبود و توسعه رویکردهای برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات میشود. در جدول (1) مجموعهای از اهداف، خصوصیات، روشها و سازو کارهای کلیدی وضعیتهای مختلف برنامهریزی فناوری اطلاعات نشان داده شده است. در وضعیت فنی، تنها بر افزایش کارایی رایانهها و فرایند اتوماسیون تاکید میشود، در حالیکه در وضعیت متوازن بیشتر بر ایجاد توازن و هماهنگی بین اهداف و طرحهای تجاری با سیستمهای اطلاعاتی تمرکز میشود. بنابراین، دستیابی به اهداف تجاری به عنوان الویت نخست در وضعیت متوازن مطرح است. ایجاد نوآوری از طریق خلق ایدههای نو در استراتژیهای فناوری اطلاعات در وضعیت تقابل مورد بررسی قرار میگیرد تا به این وسیله، وضعیت رقابتی شرکت ارتقا یابد. در وضعیت هماهنگ نیز بر هماهنگی هر چه بیشتر سیستم اطلاعات با سازو کارهای سازمانی تاکید میگردد [8].
مشکلات برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات
با وجود بررسیها و مطالعات مختلف صورت گرفته در خصوص برنامهریزی استراتژیک فناوری اطلاعات، مسایل و مشکلات زیادی در این ارتباط لاینحل باقی مانده است [8]. رویکردهای سنتی و رایج برنامهریزی فناوری اطلاعات بر جنبههای رسمی و عقلایی سازمان تاکید دارند، ولی برخی از پیچیدگیهای ذاتی درون سازمانی را که ناشی از رفتارهای انسانی است، مد نظر قرار نمیدهند. تحقیقات فینی و همکاران [9] نشان داده است که تنها 24درصد از سیستمهای اطلاعاتی مورد استفاده در سازمانها، توسعه یافته و با ساز و کارهای سازمانی هماهنگ هستند. از این رو، سازمانها نیازمند بازنگری سریع و موثر در فرایند برنامهریزی استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی خود هستد.
رشد سریع اینترنت و فناوریهای مبتنی بر وب زمینه مناسبی برای توسعه برنامهریزی فناوری اطلاعات فراهم نموده است که خود زیرساخت لازم و مناسب را برای گسترش تجارت الکترونیک مهیا کرده است [9]. در این راستا محققین مدلهای مختلفی مبتنی بر سیستم اطلاعات تجارت الکترونیک پیشنهاد نمودهاند [4,8,12]. چارچوبهای ارائه شده کمک زیادی به درک مدیران جهت برنامهریزی سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر اینترنت و وب خواهد نمود. با وجود این، به نظر میرسد مدلها و چارچوبهای ارائه شده قادر نیستند به برخی از مشکلات مدیریتی و سازمانی مانند نحوه اجرای برنامههای استراتژیک و انتخاب استراتژی مناسب بپردازند. بنابراین، مدلهای مذکور در حالی که بر توسعه کاربردها و استراتژیهای فناوری اطلاعات تمرکز دارند، نسبت به اهمیت تلفیق ساز و کارهای سازمانی در برنامهریزیهای استراتژیک فناوری اطلاعات غفلت میورزند. این غفلت ممکن است نارساییهایی در فرایند برنامهریزی سیستم و فناوری اطلاعات ایجاد نماید