مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره و انجام پایان نامه و استخراج مقالات معتبر مدیریت. انجام پایان نامه به روش فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت استراتژیک» ثبت شده است

انتخاب بهینه استراتژی های آموزشی بر مبنای شاخص های یادگیری سازمانی در شرکت ملی پالایش وپخش فراورده های نفتی

 

چکیده

انتخاب بهینه و هدفمند استراتژیهای آموزشی سازمان یکی از مهمترین عوامل کسب مزیت رقابتی پایدار است. نظر به اینکه یادگیری سازمانی، هدف نهایی مقوله آموزش می باشد، لذا لازم است سازمان ها با در نظرگرفتن ارتباط بین آنها، استراتژی آموزشی بهینه را تعیین کنند. بدین ترتیب امکان تشخیص صحیح تفاوت استراتژی های مختلف آموزشی فراهم می گردد و مدیران وکارشناسان ارشد سازمان قادر خواهند بود، با وجود پیچیدگی های مدیریت آموزشی قبل از عملی نمودن تصمیمات، میزان دستیابی به هدف را برآورد نمایند. لذا رابطه برخی از استراتژی های آموزشی با قابلیت یادگیری سازمانی در 11 شرکت تابعه و زیر مجموعه های آن در شرکت ملی پالایش وپخش فراورده های نفتی مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج حاصل از تحقیق، علاوه بر تعیین اولویت‌بندی استراتژی‌های آموزشی،امکان تعیین استراتژی آموزشی بهینه در شرایط مختلف و با توجه به نیازهای متنوع سازمان فراهم گردید.

کلمات کلیدی

استراتژی آموزشی- یادگیری سازمانی- مدیریت منابع انسانی- شرکت ملی پالایش وپخش فراورده های نفتی ایران

 



1- مقدمه

امروزه قابلیت یادگیری سازمانی منشأ اصلی مزیت رقابتی پایدار است. در این راستا، شرکت‌ها و سازمان‌های موفق، برای نیل به اهداف خود، نیازمند مکانیزمی جهت تعیین استراتژی‌های مؤثر بر توسعه قابلیت یادگیری سازمانی  می‌باشند. استراتژی‌های آموزشی به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های منابع انسانی، ارتباط تنگاتنگی با نیروی انسانی سازمان دارد، لذا، انتخاب بهینه آن می‌تواند بر توسعه قابلیت یادگیری سازمانی  تأثیر به‌سزایی داشته باشد. یادگیری سازمانی به عنوان یک قابلیت استراتژیک می‌تواند منجر به ایجاد مزیت پایداری بر پایه ایجاد، انتقال و نهادینه کردن دانش تاکتیکی گردد. قابلیت یادگیری سازمانی مستقیماً به منابع انسانی سازمان مرتبط است[2،1].‍‍ علااوه بر این، ابعاد مختلف قابلیت یادگیری سازمانی (مثل تعهد یادگیری، تفکر سیستمی، انسجام و انتقال دانش) ممکن است از سیاست‌های منابع انسانی تأثیر مثبت بپذیرد[1،3]. بنابراین سرمایه انسانی به عنوان یک عامل استراتژیک و مدیریت منابع انسانی همچون ابزاری اساسی برای هدایت سازمان به سمت فرهنگ یادگیری و انتقال دانش شناخته می‌شود[4]. اگرچه مطالعات بسیاری در زمینه یادگیری سازمانی صورت گرفته با این وجود فقدان مطالعات تجربی که بیانگر ارتباط بین استراتژی‌های مدیریت منابع انسانی و توسعه یادگیری است، مشاهده می‌شود.

یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های مدیریت منابع انسانی توجه به آموزش بهینه نیروی انسانی می‌باشد و با توجه به اینکه در تحقیقات پیشین ارتباط استراتژی آموزشی با ابعاد مختلف قابلیت یادگیری سازمانی به‌طور کامل پوشش داده نشده است، لذا، هدف این پژوهش، مطالعه دقیق ارتباط استراتژی آموزشی شرکت از جمله: آموزش مستمر، آموزش تیم محور و برنامه‌های گردش شغلی با ابعاد مختلف قابلیت یادگیری سازمانی  همراه با  ارائه شواهد تجربی است. در این پژوهش تعیین سیاست‌های آموزشی با هدف ارتقاء توانایی سازمان در نگهداشت طولانی مدت کارکنان شایسته و ترغیب خلاقیت و انعطاف‌پذیری آنان مدنظر قرار می‌گیرد. بدین منظور، قابلیت یادگیری سازمانی  به عنوان معیار اصلی طراحی سیاست‌های آموزشی مورد توجه قرار گرفته است

برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۷:۴۷
حسن خوبیاری

برنامه ریزی استراتژیک بیمارستان حکمت ساری

 

 

چکیده

درراستای اهمیت دادن به مفهوم برنامه ریزی استراتژیک در بیمارستانها ، هدف از اجرای این تحقیق و نگارش این مقاله اجرا و پیاده سازی فرایند برنامه ریزی استراتژیک بر اساس مدل پیشنهادی فرد.آر.دیوید در بیمارستان حکمت ساری است.بر این اساس ضمن مروری مختصر بر ادبیات موضوعی  مرتبط با مباحث مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک از دو بعد نظری و تجربی ، ارزشهای حاکم بر بیمارستان، چشم انداز و ماموریت، عوامل موثر محیط داخلی و خارجی بیمارستان  با ابزار مراجعه به اسناد و مدارک و پرسشنامه با جامعه آماری  184 نفره و نمونه آماری 110 نفری با نرخ بازگشت 84% و ضریب پایایی 96% استفاده شد. بر اساس این عوامل موقعیت استراتژیک بیمارستان شناسایی و تعیین گردیده و استراتژیها و راهکارهای برون رفت بیمارستان از وضعیت موجود در جهت حرکت به سمت نقطه مطلوب و آرماتی اش استخراج و  پیشنهاد گردیده است.نتایج تحقیق مذکور موید موقعیت کلی استراتژیک بیمارستان حکمت در وضعیت انتخاب استراتژیهای ترکیبی با تاکید بر استراتژیهای تهاجمی بعنوان اولویت اول، استراتژیهای رقابتی دراولویت دوم و جهت بخشهای مختلف بیمارستان نیز استراتژیهای جداگانه ای بشرح ذیل ارائه گردید: در بخشهای مدیریت و رهبری، روابط عمومی وامورمالی استراتژیهای ترکیبی با تاکیدبر استراتژیهای تهاجمی و رقابتی، و در بخشهای نیروی انسانی، مشتری مداری، تکنولوژی و فن آوری اطلاعات، کادر پزشکی و ساختارسازمانی استراتژیهای ترکیبی با تاکید بر استراتژیهای تهاجمی بعنوان اولویت اول و محافظه کارانه اولویت دوم.در پایان نیز با ارائه راهکارهای مدیریتی و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی  مسیری مشخص جهت انجام تحقیقات پیرامون جامعه آماری و موضوعات مرتبط ارائه شده است.

 

واژه‌های کلیدی

 برنامه ریزی، برنامه ریزی استراتژیک، بیمارستان حکمت، استراتژی، ماموریت، چشم انداز.

 

Abstract

Inorder to magnify the conncept of strategic planning in hospitals the purpose of doing this research is to administer the procedure of strategic planning  by the model of F.R.David in Sari Hekmat hospital. a brief review of literature related to management and strategic planning from the perspective of practical and theatrical, enrolling values in Hekmat hospital, vision, mission, internal & external environmental factors, by referring to documents and questionnaires of statistic society (184 employees) and a sample society of 110 employees and 110 people with revent rate of 84% and reliability of 96%. By this, we are able to identify the strategic position of Hekmat hospital and also can put forward some suggestions  for making it possible for hospital to advance and reach the optiml point. the result of above mentiond research as specify the total strategic position of Hekmat hospital in choosing combined strategis by focusing on invasive strategies in second choose, and also there are separate strategies for deferent wards of hospitals as mentioned below: in management departments , communication department and financial department ,by focusing on invasive and competitive strategies and in human forces , consumer attraction , information technology techniques, medical personnel and construction of compound strategies by focusing on invasive strategies for the main choice and conservative as second choice. In the end we paved the way for further research in the related subjects .

 

Keywords

 Planning, Strategic Planning,Hekmat Hospital, Strategy, Mission, Vision.


برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۳
حسن خوبیاری

 

الگوی نوین رقابت پذیری مبتنی بر سامانه‌هایمدیریت دانش

 

 

 


چکیده:

 


این‌ مقاله‌ به‌ بررسی‌ نحوة‌ تعامل‌ سامانه‌های‌ مدیریت‌ دانش‌، استراتژی‌ها و عملکرد شرکت‌ها درفرآیند زنجیرة‌ ارزش‌ به‌ منظور دستیابی‌ به‌ مزیت‌ رقابتی‌ پرداخته‌ و یک‌ الگوی‌ سه‌ بُعدی‌ جهت‌ترسیم‌ این‌ روابط‌ ارایه‌ نموده‌ است‌، که‌ نشان‌ می‌دهد شرکت‌ها بر پایة‌ سامانه‌های‌ مدیریت‌ دانش‌خود، از چه‌ استراتژی‌ رقابتی‌ استفاده‌ می‌کنند و در کجای‌ فرآیند زنجیره‌ ارزش‌ قرار دارند. الگوی‌فوق‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ایجاد سامانه‌های‌ مدیریت‌ درونی‌ جهت‌ بهبود حافظه‌ سازمانی2 فرصتی‌ به‌ منظور جلوگیری‌ از محبوس‌ شدن‌ دانش‌ در واحدهای‌ وظیفه‌ای‌ و پایگاهی‌ برای‌ یادگیری‌ ضمنی‌ پدید می‌آورد و هم‌ زمان‌ سامانه‌های‌ مدیریت‌ دانش‌ خارجی‌، اعضای‌ زنجیره‌ارزش‌ را برای‌ همکاری‌ بیشتر و ایجاد ارزش‌ افزوده‌ در محصولات‌ به‌ هم‌ نزدیک‌تر خواهد نمود.

 

 

 

واژه‌های‌ کلیدی‌: مزیت‌ رقابتی‌، زنجیرة‌ ارزش‌، حافظة‌ سازمانی‌، سامانه‌های‌ مدیریت‌.


 

  

1- مقدمه

از دهة‌ گذشته‌ صنایع‌ مختلف‌ با رقابت‌ شدیدی‌ مواجه‌ شده‌اند. هزینه‌های‌ نیروی‌ کار درکشورهایی‌ نظیر چین‌ و هند به‌ مراتب‌ پایین‌ تر از کشورهای‌ دیگر است‌. این‌ مسئله‌ بنگاه‌های ‌شاغل‌ در این‌ صنعت‌ را جهت‌ کاهش‌ قیمت‌ها تحت‌ فشار قرار داده‌ است‌. اما به‌ رغم‌ همة‌ کوشش‌ها برای‌ کاهش‌ بهای‌ تمام‌ شده‌، هم‌ چنان‌ مشکل‌ پابرجا است‌.

در این‌ مقاله‌ الگویی‌ جهت‌ ایجاد مزیت‌ رقابتی‌ برای‌ این‌ بنگاه‌ها، یعنی‌ مؤسساتی‌ با هزینه‌ بالاپیشنهاد شده‌ است‌، که‌ طبق‌ آن‌ مزیت‌ رقابتی‌، نتیجة‌ بهبود فرایندهای‌ درون‌ و برون‌ سازمانی‌ به‌منظور ارتقای‌ سطح‌ دانش‌ می‌باشد. در فرایند داخلی‌، تقویت‌ «حافظة‌ سازمانی‌» و در فرآیند خارجی‌ یا زنجیرة‌ ارزش‌، بهبود «سامانه‌های‌ مدیریت‌ دانش‌» مورد تأکید قرار گرفته‌ است‌.مطالعات‌ نشان‌ می‌دهد که‌ سازمان‌ها هر یک‌ تنها بر بخشی‌ از ابعاد فوق‌ پافشاری‌ می‌کنند، در حالی‌ که‌ با خلق‌ یک‌ الگوی‌ ترکیبی‌ اثربخش‌، آن‌ها می‌توانند مزیت‌ رقابتی‌ بیشتری‌ برای‌ شرکت‌ها پدید آورند.


برای  دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید             

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۰۸:۱۰
حسن خوبیاری

تأثیر ریسک سیستماتیک بر بازده سهام شرکتهای دارویی و شیمیایی با استفاده از تحلیل موجک در بورس اوراق بهادار تهران (با توجه به نوسان پذیری بازده)



چکیده

تحقیق حاضر به بررسی رابطه‌ی بین بازده سهام و ریسک سیستماتیک در افق‌های زمانی میان‌مدت و بلندمدت و بررسی تأثیر میزان نوسانات بازار بر رابطه‌ی فوق در شرکت‌های دارویی و شیمیایی پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازده زمانی ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۲ می پردازد. در بازار سرمایه یکی از مهم‌ترین مباحث ارتباط بین ریسک و بازده است، مخصوصاً ریسک سیستماتیک؛ زیرا اعتقاد بر این است که بازده سهام فقط تابعی از ریسک سیستماتیک است. تحقیقات بسیاری در زمینه بررسی رابطه‌ی بین ریسک و بازده انجام‌شده است. از جمله این تلاش‌ها، تحقیقی است که توسط شارپ انجام شد. او با معرفی مدل CAPM) مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای) فرض کرد که بین ریسک سیستماتیک و بازده اوراق بهادار رابطه‌ی خطی ساده و مثبتی وجود دارد. به منظور آزمون فرضیات تحقیق ابتدا دوره تحقیق را بر اساس وارایانس شاخص صنعت داروسازی و شیمیایی به دو دسته دوره‌های پر نوسان و کم نوسان تقسیم شده است. سپس اطلاعات مربوط به ریسک سیستماتیک و بازده سهام در دوره‌های پر نوسان و کم نوسان را با روش تبدیل موجک گسسته همپوشانی (DWT) و با موجک دابشیز ۴ با استفاده از نرم‌افزار MATLAB به دوره زمانی کوچک‌تر تجزیه نموده، سپس به منظور آزمون فرضیه‌های تحقیق، از تحلیل رگرسیون استفاده‌شده است. نتایج آزمون فرضیه‌های تحقیق نشان می‌دهد رابطه معناداری بین ریسک سیستماتیک و بازده در دوره زمانی پر نوسان در افق‌های زمانی میان‌مدت و بلندمدت وجود دارد. همچنین در دروه های زمانی کم نوسان نیز در افق‌های زمانی میان‌مدت رابطه معناداری میان ریسک سیستماتیک و بازده وجود دارد ولی فقط در افق زمانی بلندمدت ۱۸۲ روزه رابطه معنادار میان ریسک و بازده به اثبات می رسد


برای دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۲۲
حسن خوبیاری

مدیریت زنجیره تأمین «SCM»

 

 

 

مقدمه

 

مدیریت زنجیرهتأمین «SCM » یکی از مباحث جدید علمی بود. که تحولات مدیریت صنعتی، تجاری و اینترنتی اخیر غرب مدیون آن بوده و توانسته توجه بسیاری از صاحب نظران و دانش پژوهان را به خود جلب نماید.

با توسعه روز افزون شبکه های ارتباطی و فناوری اطلاعات، شاهد ظهور واژه های نو، ایده های نوین و شکل های بدیعی از فعالیت های مرتبط با اینترنت و فناوری اطلاعات در حوزه های مختلف می باشیم.  مفاهیمی از قبیلE-Commerce ، E-Business- ، E-Government  ،

E-Payment  و...از حوزه های مرتبط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات می باشند که می تواند نقش موثری در انتقال دانش بشری ایفا نماید. مدیریت زنجیرۀ تأمین  «SCM » از جمله این مفاهیم می باشد که تحولات عظیمی را در کشورهای صنعتی در عرصه تولید سبب گردیده است.

 در این پروژه قصد و هدف اصلی از ارائه چنین بحثی معرفی این مبحث جدید و شناسایی کاربردهای آن در زمینه های مختلف می باشد و قصد داریم فاکتورهای مختلف آنرا به بحث گذاریم و از همه مهمتر بر روی فاکتور مکان در زنجیرۀ تأمین کلید نمائیم و راجع به آن به تفصیل به بحث و نظر بپردازم.

 

  

در این تحقیق به سوالات زیر پاسخ داده خواهد شد.

 

1- زنجیره تأمین و مدیریت زنجیره تأمین هر کدام چه مفهومی دارند؟

2- اصول بهینه سازی سیستم  «SCM » کدامند؟

3-  مزایا و معایب بهینه سازی  «SCM » کدامند؟

4- فرآیند  «SCM » چگونه است؟

5- ضرورت اندازه گیری عملکرد در زنجیره تأمین چگونه است؟

6- رقابت پذیری در زنجیره تأمین به چه مفهوم است؟

7- تأثیر مکان یابی در زنجیره تأمین چیست؟

8- عدم قطعیت زنجیره تأمین شامل چه مواردی و چگونه است؟

9- فرضیات  «SCM » کدامند؟

10-  «SCM » شرکت ها در چه زمینه هایی کمک می نماید؟

 

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۱۵
حسن خوبیاری

استراتژی کار آفرینی در صنایع کوچک و متوسط وتبیین وتعیین آن با به کارگیری مدل سلسله مراتبی (AHP)

 

چکیده

کارآفرینی نقش مهمی در پیشرفت اقتصاد جهانی بازی ﻣﻰکند و به عنوان نیروی شغلی توسعه اقتصادی در نظر گرفته ﻣﻰشود و ابزاری برای رشد و خدمت به نوآوری و تغییر ﻣﻰباشد. کارآفرینی مستلزم شناسایی، ارزیابی و بهره وری از فرصتها است. اگر چه تحقیقات زیادی در رابطه با ادبیات روش مورد استفاده در این مقاله MADM و  AHPدر رشته های مختلف انجام شده است ولی در خصوص کاربرد آن درکارآفرینی تحقیقات اندکی صورت گرفته که با مشخص کردن اهداف، شاخصها و معیارهای سنجش کارآفرینی در صنایع کوچک و متوسط تصمیمات استراتژیک ﻣﻰتوان گرفت. همچنین در این مقاله سعی بر آن است که با ارزیابی و تجزیه و تحلیل معیارهای کمی و کیفی تعیین شده جهت اولویت بندی آن به روند کاراتر در شهرکهای صنعتی استان گلستان از 7 عامل اصلی مورد تایید خبرگان عوامل ضعیف تر را تقویت و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم که بعد از بررسی های به عمل آمده با استفاده از مدل سلسله مراتبی و نرم افزار Expert choice حمایت سیتم بانکی از سرمایه گزاران مهمترین عامل در کار آفرینی مشخص گردید.

واژه های کلیدی:

کارآفرینی، MADM،  AHP، صنایع کوچک و متوسط



1-مقدمه:

چون این مقاله تاکید بر عوامل کارآفرینی در صنایع کوچک و متوسط دارد راههای تحریک کردن این فرایند را مشخص ﻣﻰکند ، مفید است که یک دیدگاه کلی از مفهوم کارآفرینی بیان شود. ریشه کلمه کارآفرینی از فعل فرانسوی « EnterePrender » که به معنی متعهد شدن ﻣﻰباشد اقتباس گردیده است. [4] علیرغم حجم مقالات و ادبیات منتشره در خصوص کارآفرینی یک تئوری عام و کلی پذیرفته نشده است. بر طبق گفته ریچارد کانتیلون[1] که برای اولین بار این مفهوم را بیان کرد یک فرد کارآفرین کسی است که عدم قطعیت و ریسک را پذیرا باشد . در طی سالهای 1980 تا 1990 مفهوم و اهمیت صنایع کوچک و متوسط در سراسر جهان مقبولیت یافت و تحقیقات نشان ﻣﻰدهد که صنایع کوچک و متوسط تأمین کنندگان اصلی شغل های جدید هستند و بطور مثبتی در رشد اقتصادی کمک ﻣﻰکنند.صنایع کوچک و متوسط برای رضایت و بهرﻩوری عامل مهمی ﻣﻰباشند . علیرغم پیدایش و ظهور کارآفرینی در دنیای کار و دنیای آکادمیک، برخی تنش ها در ادبیات و نوشته جات آکادمیک با توجه به تعریف دقیق آن وجود دارد،اگر چه این تنش با مسائل وموضوعات مشابهی در نوشته جات وسیعتر کارآفرینی موافق و سازگار می باشد[10].در صنایع کوچک و متوسط ،کار افرینی یکی از مهمترین مسائل اساسی است از آنجایی که کار آفرینی بیشتر از احساسات و درون هر فرد نشأت می گیرد .به همین خاطر چون کار آفرینی یک واژه کلامی بوده و قابل اندازه گیری نیست،بنا براین باید به طریقی آن را به یک واژه کمی تبدیل کردتا قابلیت اندازه گیری را دارا شود.یکی از این روشهای تبدیل،AHP[2]است.بخش های این مقاله به شرح زیر طرح ریزی شده اند:در ابتدا مفاهیم کارآفرینی و عوامل موثر بر آن معرفی شده است.بخش دوم به بررسی مبانی نظری تحقیق می پردازد در این بخش کلیات استراتژی کار آفرینی در صنایع کوچک و متوسطو فرایند تحلیل سلسله مراتبی مورد بررسی قرار گرفته است.

در بخش سوم، مروری بر پیشینه مطالعات تجربی انجام می گیرد. در این بخش، پیشینه استراتژی کار آفرینی در صنایع کوچک و متوسط و سوابق استفاده از AHPدر تصمیم گیری چند معیاره کنکاش شده است.

 بخش چهارم متدولوژی پیشنهادی را ارائه می کند که در آن فرایند استراتژی کار آفرینی در صنایع کوچک و متوسط ، در ترکیب با AHP بکار گرفته شده است. در پایان نیز نتایج حاصل از اجرای این مدل در شهرکهای صنعتی استان گلستان نشان داده شده است.


برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۵
حسن خوبیاری

مدیریت منافع بعنوان استراتژی موفقیت پروژه‌های فناوری اطلاعات

 

چکیده:

 

با تغییرات سریع تکنولوژیک، جهانی شدن وگسترده‌تر شدن دامنه فعالیت موسسات، وجود سیستم های اطلاعاتی کارآمد از الزامات رسیدن به مزیت رقابتی است. فن‌آوری اطلاعات که به سیستم جمع آوری، پردازش و ذخیره اطلاعات گفته می‌شود در ابعاد سخت افزار، نرم افزار، حجم و نوع داده‌ها و شبکه‌های مخابراتی بسرعت درحال تحول و دگرگونی است. مزایای غیرقابل انکار فن آوری اطلاعات در افزایش دقت و سرعت جریان امور، افزایش کیفیت خدمات، کاهش هزینه‌ها و رضایت بیشتر مشتریان باعث شده سازمانها به سرعت به استقرار و استفاده از سیستم های اطلاعاتی روی آورند. آز آنجا که کسب منافع گوناگون مالی و اقتصادی مهمترین دلیل اجرای یک پروژة فن‌آوری اطلاعات است از اینرو تعریف موفقیت در ابتدای پروژه و شناسایی و به کمیت درآوردن منافع برنامه‌ریزی شده و روشی که بتوان آنها را پیگیری نمود از الزامات اساسی موفقیت پروژه‌های فن‌اوری اطلاعات است. این مقاله تلاشی است در جهـــت تبییــن دلائل شکست پروژه‌های فــن‌آوری اطــلاعات در ارائه منــافع و چگونگی مدیریت موفق آن.

امروزه اطلاعات بعنوان عاملی پر ارزش در کنار سایر عوامل تولید بشمار میآید. عدم توجه به ظرافت‌های مدیریتی در اجرای پروژه های IT علاوه برآنکه باعث عدم تحقق منافع پیش بینی شده می‌گردد احتمالاً موجب شکست این پروژه‌ها خواهد شد. شکست پروژه‌هایIT به ضررهای مالی و اقتصادی آن محدود نمی‌شود و ممکن است تا سرحد شکست یک سازمان نیز ادامه یابد.در این مقاله ابتدا به ویژگیهای پروژه‌های فن‌آوری اطلاعات و انواع آن اشاره شده سپس به تشریح فرایند مدیریت منافع شامل معرفی چرخة مدیریت منافع، شناسایی منافع تهیه برنامه مدیریت منافع، اجرای برنامه منافع، ارزیابی نتیجه و روشهای ارزیابی سرمایه‌گذاری در این گونه پروژه‌ها خواهیم پرداخت.

 

کلمات کلیدی:

فن آوری اطلاعات، سیستم های اطلاعاتی، مدیریت منافع، برنامه ریزی منافع، مدیریت پروژه، ارزیابی سرمایه گذاری


1- مقدمه:

 

امروزه پروژه های IT بعنوان عاملی شناخته شده است که ایجاد تغییر را در سازمانها میسر می سازد. سازمانها با انجام موفقیت آمیز یک پروژه IT است که خواهند توانست منافع استراتژیک مادی و مالی خود را محقق سازد.

براساس تحقیقات گروه استاندیش مشخص گردیده است که در حدود 3/2 پروژه های بزرگ IT به نوعی با شکست مواجه می‌شوند. همچنین براساس مطالعات این گروه 3/1 پروژه های IT قبل از تکمیل متوقف شده‌اند و نیمی از آنها تقریباً دو برابر بودجه های پیش بینی شده، هزینه دربر داشته‌اند. در گزارش دیگری چنین اظهار شده که 70% پروژه های IT منافع تعیین شده را برآورده نمی سازند [1]

کسب منافع گوناگون مالی و اقتصادی، مهم‌ترین دلیل انجام یک پروژه IT است. به طور معمول مزایای اجرای این پروژه‌ها را می توان افزایش مزیت رقابتی، افزایش سرعت، دقت، کاهش اندازه فیزیکی مخازن اطلاعات، رفع برخی از فسادهای اداری، ایجاد امکان همکاری از راه دور، کاهش هزینه ها و رضایت بیشتر ارباب رجوع و مشتریان ذکر نمود. هرگاه نتوان پیش از سرمایه گذاری یا در طی سرمایه گذاری های بعدی منافعی را برای پروژه مشاهده کرد، باید پروژه را متوقف نمود. تحقق منافع مورد انتظار و نیز پیش‌بینی نشده در سازمان است که موفقیت یک پروژه را تضمین خواهد کرد. قبل از صرف هزینه در این پروژه ها بایستی بررسی کرد که آیا منافع حاصل از اجرای پروژه از هزینه های انجام شده برای بدست آوردن آن بیشتر است یا خیر؟ براساس گزارش مؤسسه Kpmg ، 59 درصد سازمان ها، هیچ گونه فرایند مدیریتی (حتی غیررسمی) برای اندازه‌گیری و مدیریت منافع پروژه‌های فناوری اطلاعات خود برقرار نکرده‌اند.[2] از آنجا که عدم وجود فرایند مدیریت منافع یکی از دلایل شکست پروژه های IT است، لازم است به این مقوله با دقت پرداخته شود. بدین لحاظ در این مقاله، ابتدا به ویژگیهای پروژه های IT اشاره کرده و پس از آن به تشریح فرایند مدیریت منافع و نقش آن در موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات، روشهای ارزیابی سرمایه گذاری این گونه پروژه ها خواهیم پرداخت.

 

برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۴
حسن خوبیاری

 

بررسی جایگاه خرد جمعی در تدوین استراتژی سازمان و شناسایی و وزن دهی عوامل اثرگذار بر آن

 


چکیده

امروزه حوزۀ مطالعه بسیاری از محققین سازمان و استراتژی، پیرامون علل بروز شکست سازمان ها در پیاده سازی  استراتژی ها و ارائه مجموعه راهکارهایی به منظور موفقیت در اجرای آن معطوف شده است. در پارادایم حاکم بر این حوزه، ضمن تائید و تاکیدی که بر جدایی فرآیند تدوین استراتژی از اجرای آن می شود، عواملی چون ادارۀ فرهنگ، گسترش حیطۀ کنترلی مدیران و... به منظور غلبه نسبی بر شکست ها توصیه می گردد. در این پژوهش تلاش می شود ضمن جمع آوری نگاه های پراکنده مطرح شده در خارج از پارادایم حاکم، به بررسی شرایط تلفیق فرآیند تدوین با اجرای استراتژی پرداخته شود. همچنین با معرفی خلق جمعی استراتژی به عنوان یک حرکت اثرگذار در شکل گیری استراتژی سازمان تحت شرایط خاص، به شناسایی، معرفی و اولویت بندی معیارهای اثرگذار در موفقیت آن  بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین عوامل شناسایی شده، معیارهای موجد عدم اطمینان محیطی بیشترین وزن را در موفقیت شکل گیری استراتژی تدوین شده بصورت جمعی به خود اختصاص می دهند .

 

واژگان کلیدی

شکل گیری استراتژی،پیاده سازی استراتژی، عدم اطمینان محیطی ، حرکت استراتژیک ، خلاقیت و ایده پردازی، روش فازی

 


 

مقدمه

علیرغم صرف زمان و منابع مالی و انسانی نسبتا قابل توجهی که مدیران به منظور تدوین استراتژی های سازمان های خود صرف می کنند، اکثریت آنها یا از عدم اجرای استراتژی هایشان سخن به میان می آورند و یا از نتایج حاصله از اجرای آنها نا خرسندند. در مقاله ای که در مجله فورچون به قلم ((والتر کیچل))(1984) به چاپ رسید، این عدم موفقیت در حدود 90% تخمین زده شده است. در دسامبر سال 1999 در همین مجله، مقاله ای چاپ گردید که ادعا می نمود،70% دلیل شکست مدیران ارشد در آمریکا، نه بخاطر ضعف در فرموله کردن بلکه بدلیل عدم توفیق آنها در پیاده سازی استراتژی هایشان بوده است.

بزعم ((هنری مینتزبرگ))(2001)، چنین نگرانی هایی به تلاش زیاد از جانب مدیران به منظور به اتمام رساندن مرحلۀ اجرای استراتژی ها منجر گردیده است و حتی یک نسل از مشاوران مدیریت با توصیه هایی چون(( مدیریت فرهنگ سازمان)) و (( استحکام سیستم های کنترلی متناسب)) سعی در بهبود این وضعیت داشته اند. در واقع این شکست های نگران کننده مسیر تحقیقات مرتبط با سازمان و استراتژی را بدین سمت سوق داده است که توانایی اجرای استراتژی ها مهمتر از خود استراتژی ها انگاشته شود(کاپلان و نورتن)(2001). در این میان برخی از صاحبنظران ضمن طرح نگاهی متفاوت، مسئله واقعی را نه استراتژی بد، بلکه اجرای بد آن می دانند(همان).آنها ضمن معرفی مجموعه محدودیتهای اجرای استراتژی، آنها را در چهارگروه؛ موانع مربوط به عدم تخصیص منابع، موانع مربوط به عدم تعهد مدیریت، موانع مربوط به عدم همسویی کارکنان و موانع مربوط به عدم انتقال استراتژی طبقه بندی می نمایند(همان). نکته بسیار جالبی که از این تحقیقات قابل استخراج می باشد، حفظ وحتی تاکیدی است که محققین بر جدایی فرآیند تدوین استراتژی از اجرای آن دارند، بطوریکه تدوین استراتژی را جزئی از اختیارات مدیران ارشد و پیاده سازی آن را بر عهده مدیران میانی و کارکنان واحد های مختلف می دانند(همان).

بنظر می رسد که مشکل واقعی ممکن است فراتر از اینها باشد. چراکه اگر فرض کنیم با مدیریت تمامی این موانع، اگر یک استراتژی با شکست مواجه شود، درنهایت تدوین کنندگان استراتژی مجریان آنرا مقصر می دانند و مجریان را به دلیل عدم توجه به استراتژی های ابلاغ شده مواخذه می نمایند، این در حالی است که مجریان استراتژی نیز تدوین کنندگان را مورد سرزنش قرار می دهند که چرا استراتژیی که آنها تدوین نمودند در شرایطی که سازمان در آن قرار دارد قابلیت اجرا شدن و به نتیجه رسیدن ندارد. لذا  همانگونه که ((مینتزبرگ))(1998) بیان می دارد،هر شکست در اجرای استراتژی قطعا شکست در تدوین آن می باشد.

این درحالی است که برخی از محققین سازمان و استراتژی، مشکل شکست استراتژی ها را در فضایی خارج از پارادایم مطرح، جستجو می نمایند و مسئله واقعی را در جاییکه جدایی فرآیند تدوین استراتژی از اجرای آن رخ می دهد تعریف می کنند . در این پژوهش ضمن بررسی محتوایی جدایی یا ادغام فرآیند تدوین از اجرای استراتژی به گسترش موضوعی شرایطی می پردازیم که در آن مجریان استراتژی خود وظیفه تدوین استراتژی ها را در سازمان بر عهده می گیرند.

 

برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۵
حسن خوبیاری

رویکرد مدیریت استراتژیک در بهره وری صنعت خودرو با رهیافت زنجیره ی ارزش پورتر

 

 

چکیده

 

محقق در این پژوهش، بدواً با بهره گیری از مرور ادبیات، 15 عامل استراتژیک در بهره وری صنعت خودرو را شناسایی نموده است. با نگرش بر زنجیره ی ارزش پورتر و ترسیم این عوامل در آن، فعالیت عملیات بعنوان مؤثرترین فعالیت از مجموع فعالیتهای اصلی و پشتیبان بنگاه در راستای بهبود بهره وری، مشخص گردید. سپس اولویت بندی این فعالیتها با توجه به اولین گام فرآیند مدیریت استراتژیک صورت گرفته است. ضمناً عوامل برنامه ریزی منابع بنگاه، سیستمهای مدیریت کیفیتISO TS 16949 ، ISO 9001، شش سیگما، بهره گیری از سیستمهای اطلاعاتی، فن آوری اطلاعات و 5s، بدلیل تأثیرگذاری بر چند فعالیت از مهمترین فاکتورهای مؤثر رایج در بهبود بهره وری می باشند.

بمنظور بهبود بهره وری خودروسازان داخلی و آشنایی دیگر محققان، شاخصهای کلیدی عملکرد شرکتهای نیسان و رنو براساس هر یک از فعالیتهای مدل پورتر ارائه شده است. مجدداً مشاهده می گردد که بیشترین شاخصهای رایج بهبود بهره وری نیز برای فعالیت عملیات تعریف گردیده است. رایجترین سنجه برای پایش بهره وری نیروی انسانی فرآیند تولید سنجه ی HPV می باشد، این شاخص میزان ساعت مورد نیاز برای مونتاژ هر خودرو را بیان می نماید.

 

کلید واژه: زنجیره ی ارزش، مدیریت استراتژیک، عوامل مؤثر در بهره وری، شاخصهای کلیدی عملکرد.

 

برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۱:۳۴
حسن خوبیاری

برنامه ریزی استراتژیک و عملکرد: تبیین نقش انعطاف پذیری

 

 

Strategic planning and performance: Exploring the flexibility role

 

 

Abstract

 

This article extends the debate regarding the relationship between strategic planning and performance. The current study investigates the mediating effects of flexibility on the strategic planning and performance relationship. Flexibility is defined as the extent to which new and alternative decisions are generated and considered in strategic planning, allowing for positive organizational change and adaptation to environmental turbulence. Through a structural equation model, we find that flexibility mediate the relationship between strategic planning and financial and non financial performance.

Keywords: Strategic planning; Performance; Flexibility

چکیده
در این مقاله رابطه بین برنامه ریزی استراتژیک و عملکرد مورد بحث قرار گرفته است.  برخی مطالعات بر ارتباط مستقیم و مهم و تعدادی هم بر بی اثر بودن برنامه ریزی استراتژیک صحه گذاشته اند. مطالعه حاضر به بررسی اثر برنامه ریزی استراتژیک  با لحاظ کردن انعطاف پذیری  بعنوان  میانجی بین برنامه ریزی استراتژیک و عملکرد پرداخته است. انعطاف پذیری به عنوان توان سازمان در اخذ تصمیم گیری های جدید و جایگزین  کردن آنها در برنامه ریزی استراتژیک تعریف شده است ،انعطاف پذیری به سازمان  اجازه می دهد تغییرات لازم برای انطباق با اشفتگی محیطی را در خود ایجاد کند. از طریق  رویکرد  معادلات ساختاری ، مشخص شد که  انعطاف پذیری در رابطه میان برنامه ریزی استراتژیک و عملکرد مالی غیر مالی نقش دارد ،

کلمات کلیدی : برنامه ریزی استراتژیک ؛ عملکرد ؛ انعطاف پذیری 

برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۸
حسن خوبیاری