مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره و انجام پایان نامه و استخراج مقالات معتبر مدیریت. انجام پایان نامه به روش فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متدولوژی برنامه ریزی استراتژیک» ثبت شده است

مقایسه تئوریکی کاربرد مدلهای برنامه­ ریزی استراتژیک بخش خصوصی در سازمانهای

چکیده

 برنامه ریزی استراتژیک مقوله مهمی است که  طی دهه های اخیر موردتوجه سازمانها قرار گرفته است. سازمانها جهت  دستیابی به اهداف درنظر گرفته شده  با بهره گیری از این  روش،  با مطالعه مسایل و مشکلات سازمان درمحیط داخل وخارج به نقاط قوت وضعف داخلی و همچنین فرصتها وتهدیدات خارجی سازمان پی برده و سازمان را برای مقابله ویا بهره برداری از تهدیدات وفرصتهای پیش رو آماده می سازد. در این مقاله سعی شده با مقایسه مدلهای برنامه ریزی استراتژیک که دربخش خصوصی کاربرد دارند، قابلیت استفاده از این مدلها در برنامه ریزی استراتژیک بخش غیرانتفاعی مورد بررسی قرار گیرد و همچنین میزان کارایی این مدلها  در بخش غیرخصوصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و نقاط قوت وضعف آن در اینگونه سازمانها بیان گردد. در پایان مقاله، بحث و مقایسه، نتیجه‌گیری و پیشنهادات کاربردی، و نیز مواردی چند در خصوص ادامه و پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده‌ است.

کلمات کلیدی

مدل، برنا مه ریزی، استراتژیک، سازمان، غیرانتفاعی، بخش خصوصی.

 

1- مقدمه

برنامه ریزی، نقطه شروع تمامی حرکتهای مدیریت است که اهمیت آن از گذشته ای دور بر همگان آشکار گردیده است و آن را اساسی ترین وظیفه مدیریت دانسته اند[11]. در گذشته محیط خارج سازمان عامل مهمی در مدیریت سازمان تلقی نمی شد. اما در دهه شصت، همراه با توسعه تکنولوژی، تأثیر محیط بر سازمان بیش از پیش شناخته شده است. با توجه به تحولات ایجاد شده، پیش بینی می شود که در آینده سازمانهایی موفق خواهند بود که دید روشنی از آنچه که باید انجام دهند، داشته باشند. واین دید روشن، مستلزم برنامه ریزی، آن هم از نوع برنامه ریزی استراتژیک می باشد[1]. برنامه‌ریزی استراتژیک از دو نوع برنامه ریزی دیگر، یعنی برنامه‌ریزی بلند‌مدت سازمانی و برنامه‌ریزی جامع و فراگیر متمایز است. در برنامه‌ریزی بلندمدت، برای هر واحد اصلی مؤسسه، هدفها در برنامه‌های عملیاتی و بودجه و برنامه سودآوری تعیین می شود که همان واحدها نیز مسئول اجرای آنها هستند. در برنامه‌ریزی استراتژیک، تجزیه و تحلیل استراتژیک با برقراری تعادل بین امکانات موجود و هدفهای مؤسسه جای استفاده از تجربه سنتی را می‌گیرد[2] [9]. برنامه‌ریزی استراتژیک بر حسب معمول طیفی از حوادث ممکن آینده را در نظر گرفته و برآیندهای تصمیمها و عملیات فعلی را از نظر ارتباطی که با این طیف دارند، مورد ملاحظه قرار می‌دهند[5]. فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک، یعنی درک و شناخت مسائل و مشکلات موجود و راه حلی است جهت تعیین موقعیت سازمان و قراردادن آن در یک شرایط مطلوب و بهتر[22]. در گذشته،  این نکته مطرح بود که برنامه ریزی استراتژیک به علت بحث پیرامون مشتری  و رقابت و سهم بازار و غیره،  موضوعی در حوزه اقتصاد و تجارت است و درحوزه عمومی  همچون سازمانهای دولتی[i]، غیرانتفاعی[ii]، خیریه[iii] و...، کاربردی ندارد. با این حال در سالهای اخیر در سازمانهای دولتی و بطور اخص در سازمان های غیرانتفاعی تأکید و تمرکز زیادی بر روی برنامه ریزی استراتژیک شده است. به طوری که در این سازمان ها تامین کنندگان مالی می خواهند بدانند که کمک های آنان چگونه هزینه می شود و صرف چه فعالیتهای می گردد[26].

در مقاله حاضر، با هدف تبیین کاربرد مدلهای برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصی[iv] در سازمانهای غیر انتفاعی ودولتی، ضمن مروری بر انواع مدلهای مورد استفاده در بخش خصوصی و کاربرد این مدلها در بخش دولتی و غیر انتفاعی مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان مقاله، موارد مذکور جمع‏بندی شده، نتیجه‌گیری، بحث‌‌ومقایسه، کاربردهای مدیریتی و پیشنهادات مرتبط با آن جهت پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه می‌گردد.

 

2- بیان مسئله

مسئله یعنی تفاوت بین وضع موجود و مطلوب. بعبارت دیگر، مسئله یعنی فاصله بین جایی که هستیم و جایی که می‌خواهیم باشیم. مسئله وقتی حل می‌شودکه توانسته باشیم وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تبدیل کرده باشیم[24]. ذیلاً پس از تشریح وضعیت مطلوب، در صورت وجود برنامه‌ریزی استراتژیک در سازمان های غیر انتفاعی،  مسئله تحقیق حاضر نیز بصورتی مصور و گویا بیان خواهد شد.

در حالتی کلی و عام، وظیفه اول برنامه‌ریزی استراتژیک، ارزیابی تخصیص منابع کمیاب در یک محیط رقابتی می‌باشد و وظیفه دوم، این است که امکان موفقیت سازمان از لحاظ مالی را افزایش می‌دهد. هر دو این تلاش‌ها بیشتر وقت و انرژی رهبران سازمانهای غیر انتفاعی را می‌گیرد، به هر حال سازمانهای غیرانتفاعی منابع نامحدود برای تخصیص به برنامه‌ریزی ندارند، آنها فرآیندی را که هم شدنی و هم جالب باشد نیاز دارند[28]. اما برنامه ریزی هنگامی که با محیط مشخص‌تری برخورد می کنیم، آسانتر است[27]. تجارب اخیر، مبین آن است که رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک که در بخش خصوصی تدوین شده‌اند می‌توانند به سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی و هم چنین جوامع و دیگر نهادها کمک نمایند تا با محیط‌های دستخوش تغییر، برخورد مناسبی داشته و به شیوه‌ای کارسازتر عمل کنند. البته این به آن معنا نیست که همه رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصی در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی به یک اندازه کاربرد داشته باشند[19] [13] [23].

 همانگونه که مستندات مختصر فوق‌الذکر نشان می‌دهند برنامه‌ریزی استراتژیک می‌تواند محاسن زیادی را بهمراه داشته باشد که در بالا به موارد محدودی از آنها اشاره شده است. علیهذا، طراحی و تدوین برنامه استراتژیک برای سازمان های غیر انتفاعی به منظور استفاده و بهره‌برداری از فرصتها و مزیتهای آن بعنوان مسئله مقاله حاضر در نظر گرفته شده است. نمودار شماره یک این موضوع را نشان می‌دهد.


3- مباحث تئوریک

3-1-  تعریف برنامه ریزی استراتژیک

همانند موضوعاتی نظیر روش‌شناسی تحقیق[10]، بعلت نسبی بودن اصول، قوانین و تئوریهای در علوم انسانی، نظرات و دیدگاههای متفاوتی را در مورد تعریف یک پدیده اجتماعی و انسانی عنوان می‌کنند بگونه‌ای که تشتت آراء در مباحث علوم انسانی بحدی است که نمی‌توان در مورد پدیده خاصی، نظری واحد و قطعی را ارائه کرد. وجود تعاریف و تعابیر مختلف و متنوع از برنامه ریزی استراتژیک، از سویی بیانگر گستردگی و اهمیت موضوع بوده که می‌تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و از سویی دیگر نشان دهنده پویایی موضوع است که می‌تواند زمینه ارائه مدلها، تئوری‌ها و نظرات متفاوتی را فراهم آورد. مستند به گفته فوق‌الذکر، ذیلاً به ذکر چند مورد از تعاریف مختلف ارائه شده در مورد برنامه ریزی استراتژیک، پرداخته می‌شود. امروزه با توجه به روند روزافزون تغییر و تحولات محیطی، توجه جوامع بشری برای رسیدن به سطوح بالای تعالی وتسهیل در امر زندگی و رفع مشکلات و نیازهای خود و همینطور سازمانها برای رسیدن به سطوح بالای بهره وری و کسب مزیت رقابتی به سمت برنامه ریزی استراتژی جلب شده است[1]. فرد دیوید، عقیده دارد که دولتها در سالهای 1990 بدون توجه به برنامه ریزی استراتژیک قادر به ادامه حیات واجرای رسالت و مسئولیتهای خویش نخواهند بود[7]. استونر نیز می گوید که برنامه ریزی استراتژیک، برنامه جامعی است برای تعیین اهداف سازمانی، پاسخگویی به محیط سازمان وارائه راههای نیل به اهداف در زمان یا مدت معین[34]. برنامه‌ریزی استراتژیک، فرایندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالتهای بلند مدت[4].

برایسون نیز اینگونه مطرح میکند که برنامه ریزی استراتژیک، تعامل و ارتباطات و مشارکت در سازمان را افزایش میدهد، ارزش ها و فرهنگهای گوناگون را همگون میسازد و اجرای صحیح انرا تضمین میکند[14]. خصوصاً اینکه فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک، یک نگرش و تجزیه و تحلیل از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه می‌کند، شرایط فعلی شرکت را توضیح می دهد و عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت آن را شناسایی می‌کند[20]. برنامه‌ریزی استراتژیک فرآیند تغییر سازمانی مستمر و پیچیده است و در کوتاه مدت هیچ مفهومی  ندارد مگر اینکه آن در یک مفهوم بلند مدت از برنامه اتفاق بیفتد[21]. برنامه‌ریزی استراتژیک به طور ساده یک دیدگاه سیستمی برای ماهرانه عمل‌کردن یک سازمان در طول زمان از طریق کاهش عدم‌اطمینان در محیط متغیرش برای دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده می‌باشد[35].

 

3-2- انواع مدلهای برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصی

بدیهی است در دنیای جدید تغییرات سریع و گسترده موجب پیدایش رویکردها و مدل‌های متعددی شده است که اشاره به همه آنان در این مقاله ممکن نیست لذا سعی گردیده تعدادی از مدلهای رایج برنامه ریزی استراتژیک که در گذشته و حال از سوی سازمان‌ها و موسسات دولتی و خصوصی مورد استفاده قرار گرفته و می‌گیرند و قابلیت کاربرد این مدلها در سازمانهای دولتی وغیرانتفاعی، بررسی گردد.

 

3-2-1- مدل‌خط‌مشی هاروارد

 هدف اصلی مدل هاروارد، کمک به شرکت برای ایجاد مطلوبترین سازگاری بین خود و محیط مربوط و به عبارت دیگر، تدوین بهترین استراتژی است. استفاده مؤثر از این مدل بر این فرض استوار است که مدیریت ارشد در مورد موقعیت شرکت و پاسخ استراتژیک مناسب آن توافق داشته و از قدرت و اختیار کافی برای اجرای تصمیمات متخذه برخوردار است [5].


دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۲۴
حسن خوبیاری

متدولوژی برنامه ریزی استراتژیک در شرکت های پیمانکاری حفاری صنعت نفت


چکیده:

صنایع وابسته به نفت در زمره استراتژیک­ترین صنایع در جهان محسوب می­شوند .همانند نفت این صنایع نیزاز  عوامل متعددی تاثیر می پذیرند .همچنین دراین صنایع ، رقابت فشرده بین شرکت های چند ملیتی درجریان است که اکثرا علاوه برتجهیزات ونیروی انسانی به اخرین متدهای علمی نیزمجهزهستند،بخش حفاری بعنوان حلقه اول زنجیره صنعت نفت نیز از این قائده مستثنی نیست لذا شناخت خصوصیات بازار این صنعت و پیش­بینی رفتار آن و طراحی اهداف و حرکت­های شرکت ها جهت حفظ موقعیت و کسب جایگاه برتر الزامی است. بدین منظور، پروژه برنامه­ریزی استراتژیک یکی ازشرکت های پیمانکاری صنعت نفت در بخش بالادستی براساس خواست این شرکت مبنی بر توسعه فعالیت­های آن در ابعاد گوناگون و ایجاد تغییرات اساسی در ساختار شرکت؛ پایه­ریزی و تعریف شده است.این پروژه در چهار فازتعریف شد که درفازاول بعد از بررسی صنعت حفاری وتوانائیهای شرکت،بیانیه های ماموریت  وارزش تدوین ودرفازهای بعدی،به ترتیب شناخت محیط بیرونی شرکت وساختارصنعت بالادستی درایران،مطالعات جامع بازار،تحلیل SWOT،مطالعات الگویابی از شرکت های موفق به منظورصحه گذاشتن برنتایج تحلیل ها، تدوین برنامه استراتژیک ودرنهایت تهیه برنامه عملیاتی مبتنی براهداف استراتژیک صورت گرفت. هدف ازارائه این مقاله ارائه متدولوژی مطالعات برنامه ریزی استراتژیک برای یک شرکت خصوصی فعال در صنعت حفاری و بررسی نتایج ان با تاکید بر فاز یک پروژه است.

 

کلمات کلیدی:

صنعت حفاری، برنامه ریزی استراتژیک، بازار انرژی، بررسی موردی ،7M

 

 مقدمه

بنا به تعریف، برنامه‌ریزی استراتژیک نوعی برنامه‌ریزی است که بر جهت و مسیر سازمانی متمرکز است و تمامی سطوح مدیریت را در بر می‌گیرد. برنامه‌ریزی استراتژیک فرآیندی است در جهت تجهیز منابع سازمان به‌منظور دست‌یابی به ماموریت و اهداف سازمانی در محیط پویا و رقابتی.

 تدوین برنامه استراتژیک مستلزم مشخص شدن فاصله عملکرد یا فاصله بین وضع موجود و مطلوب سازمان است که تحلیل فاصله  آن را به خوبی نشان می‌دهد.

  

در پروژه برنامه ریزی استراتژیک این شرکت حفاری از فرایند پیشنهادی هانگر استفاده شده است. شایان ذکر است که هم در این مرحله و هم در مراحل بعدی مدلهای استفاده شده متناسب باویژگیهای بازار محصول و شرکت دچارتغییرات شده اند. این تغییرات موجب شد تا مدل هانگر با ویژگیهای یک شرکت پیمانکاری صنعت نفت همخوانی بهتری داشته باشد.

رویکرد هانگر در برنامه ریزی استراتژیک تاکید قابل توجهی به بررسی محیط سازمان دارد که با شرایط بازار و شرکت مورد بررسی همخوانی منطقی و هدایت کننده ای دارد.

 

بررسی محیطی

قبل از این که یک سازمان بتواند مرحله تدوین استراتژی را آغاز کند، هم ‌باید محیط بیرونی خود را بررسی و پویش کند تا بتواند فرصت‌ها و تهدیدهای بالقوه را کشف نماید،و همچنین باید محیط داخل را نیز کاوش کند تا بتواند به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد. بررسی محیطی عبارت است از نظارت، ارزیابی و نشر اطلاعات به دست آمدة مربوط به محیط‌های داخلی و خارجی سازمان موردمطالعه ، میزان افراد کلیدی و موثر آن سازمان که از این بررسی برای جلوگیری از شوک‌های راهبردی و تضمین سلامتی بلند مدت بهره می‌برد.

"هانگر" با تقسیم کردن محیط بیرونی به دو محیط صنعت و اجتماعی ؛سه محیط را برای یک سازمان متصوراست. این سه محیط در تصویر یک نشان داده شده‌اند. محیط اجتماعی شامل نیروهای کلانی است که بطور مستقیم  بر فعالیت‌های کوتاه مدت شرکت اثر نمی‌گذارد و اغلب بر تصمیم‌های بلندمدت آن تأثیر می‌گذارد. محیط کاری شامل آن دسته از عناصر یا گروه‌هایی است که بطور مستقیم بر شرکت تأثیر می‌گذارند و خود نیز از آن تأثیر می‌پذیرند. محیط کاری یک شرکت را می‌توان همان صنعتی دانست که شرکت در آن صنعت فعالیت می‌کند. و در نهایت محیط داخلی سازمان که مجموعه ارزشها و توانمندیهای شرکت است. او بررسی هر سه این محیطها را الزامی می شمرد. در مورد شرکت های فعال در صنعت نفت این محیطها و اندرکنش بین آنها بسیار ملموس است که همین نکته باعث شد از بین تعداد زیادی از مدلهای برنامه ریزی استراتژیک مدل هانگر انتخاب شود.[4]

درمرحله بعدی با تهیه پرسشنامه های جامع نسبت به وزن دهی و برآوردمیزان تاثیرگذاری این نیروها اقدام شد. این پرسشنامه توسط عوامل کلیدی شرکت و متخصصان این صنعت در خارج از شرکت پاسخ داده شد و مورد آنالیز و بهره برداری قرارگرفت.

1-1-1- محیط داخلی

در بررسی محیط داخلی باید به سه عامل غیرمستقل توجه ویژه کرد. این سه عامل عبارتنداز:ساختارزنجیره ارزش، فرهنگ سازمانی وعوامل داخلی

ساختار زنجیرة‌ ارزش

زنجیرة ارزش، مجموعه‌ای بهم پیوسته از فعالیت‌های ارزش ساز است که از خریداری مواد اولیه از عرضه کنندگان شروع می‌شود، با مجموعه‌ای از فعالیت‌های دارای ارزش افزوده برای تولید و بازاریابی یک محصول یا یک خدمت ادامه می‌یابد و به توزیع کالاها میان مشتریان نهایی خاتمه می‌یابد. هر شرکتی زنجیرة ارزش فعالیت‌های داخلی خاص خود را دارد. بررسی فعالیت‌های ارزش‌ساز به درک بهتری از نقاط قوت و ضعف شرکت منجر خواهد شد.

ساده‌ترین راه برای آغاز فرایند تجزیه و تحلیل زنجیرة ارزش یک شرکت، بررسی دقیق نقاط قوت و ضعف آن شرکت می‌باشد. منابع عملیاتی عبارت‌اند از: منابع مالی، منابع فیزیکی، دارایی‌های انسانی و توانایی کارکنان.

فرهنگ سازمانی

 فرهنگ سازمانی عبارت است از مجموعة باورها، انتظارات و ارزش‌های یاد گرفته شده و تسهیم شده و مورد قبول اعضای یک شرکت که از یک نسل کارکنان به نسل دیگر منتقل می‌شود. فرهنگ سازمانی منعکس کننده و نشان دهندة ارزش‌های بنیانگذاران و مأموریت یک سازمان یا شرکت است

یکپارچگی فرهنگی (گستره فرهنگی) درجه‌ای است که تا آن حدود درجه، تمام اعضای یک سازمان در یک فرهنگ مشترک سهیم می‌باشند.

منابع داخلی

تجزیه و تحلیل منابع داخلی راهی است برای سازماندهی عوامل داخلی و طبقه‌بندی آنها در دو مقولة نقاط قوت و ضعف  و هم چنین روشی است برای ارزیابی روش مدیریت یک شرکت در مواجهه بااین موارد. این مرحله با استفاده از روش 7Mانجام گرفت که البته بخشی از آن در زیر شاخه زنجیره ارزش دیده شدولی به صورت کلی درفاز شناخت از این روش برای شناخت خودشرکت استفاده گردید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۰۶
حسن خوبیاری