مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره و انجام پایان نامه و استخراج مقالات معتبر مدیریت. انجام پایان نامه به روش فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

تجربه تدوین استراتژی منابع انسانی در شرکت ایران خودرو

 

 

چکیده

   امروزه استراتژی منابع انسانی به مثابه رکن اساسی بهبود عملکرد شناخته شده است. از سوی دیگر یکی از مهم ترین چالش های مطرح در حوزه منابع انسانی برقراری ارتباط و هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی با استراتژی های کسب و کار می باشد. تحقیقات کاربردی و بنیادی در 20 سال اخیر برای پاسخگوئی به چالش های فوق، حوزه جدید و نوپائی شامل مفاهیم، تئوری ها و الگوهای مدیریت استراتژیک و استراتژی منابع انسانی را به وجود آورده است. این الگوها را می توان بر روی یک پیوستار از الگوهای عقلائی تا الگوهای فزاینده در نظر گرفت.

  در شرکت ایران خودرو با توجه به استراتژی جهانی شدن و توجه به نقش محوری منابع انسانی جهت تحقق آن، احترام به کارکنان، تعهد به پرورش استعدادها، اعتقاد به اصل هم افزایی و رعایت شایسته سالاری،  به عنوان یکی از شش ارزش کلیدی در نظر گرفته شده است. از این رو تدوین استراتژی منابع انسانی در دستور کار قرار گرفت. با توجه به لزوم همسوئی عمودی با استراتژی کلان شرکت و نیز همسوئی افقی به منظور همگرائی درونی فرآیندهای منابع انسانی، همچنین همگرائی برونی فرآیند منابع انسانی و دیگر فرآیندهای سازمان، مدل عقلائی تدوین استراتژی انتخاب شد. در این مقاله تجربه تدوین استراتژی منابع انسانی از طریق مدل SWOT ارائه می شود.

 

کلمات کلیدی: استراتژی منابع انسانی، SWOT، ایران خودرو.

 

 

مقدمه

 

پژوهش ها نشان می دهد در اقتصاد دانش-محور[1]، منابع انسانی کلیدی ترین منبع دستیابی به مزیت رقابتی سازمان است(Nembhard, 2004: 602 & (Ramı´rez. از این رو و با توجه به تغییر نگرش به منابع انسانی از دیدگاه هزینه ای، که می بایست کنترل شود وکاهش یابد، به دیدگاه سرمایه ای، که لازم است توسعه داده شود و رشد یابد(Drucker, 1999 )، مدیریت استراتژیک منابع انسانی اهمیت روزافزونی می یابد. در محیط رقابتی کنونی با محدودیت انواع منابع، مدیریت استراتژیک منابع انسانی دیگر یک انتخاب نیست بلکه یک ضرورت است. دو منطق اولیه در پس هر استراتژی کارآمد منابع انسانی وجود دارد، نخست آنکه تغییر اتفاق خواهد افتاد و دیگر آنکه نیاز است که این تغییر به صورت نظام مندی هدایت شود. بررسی وضعیت جاری اقتصادی-سیاسی، تجربیات سازمان های مختلف، روندهای جامعه شناختی و سایر داده ها، تشخیص تغییرات اساسی که متخصصین منابع انسانی و رهبران سازمان ها در آینده نزدیک با آن مواجه خواهند شد را امکان پذیر خواهد نمود(رنگریز و عظیمی، 1385: 92). اساس استراتژی بر درک فرصت ها و تحقق منافع نهفته در آن، استوار است. بدون دستیابی به یک فرصت استراتژیک، استراتژی امری بی معنا و چیزی بیش از دل مشغولی پر پرستیژ نخواهد بود. فرصت ها خود زاییده قواعد هستند. قواعدی که توسط پارادایم حاکم تعیین می شوند. شناخت این قواعد برای دستیابی به یک راهکار استراتژیک و تحقق منافع استراتژیک ضروری است. چه رویکرد قاعده-روی برگزیده شود و چه رویکرد قاعده-شکنانه(Kelly, 1999). هدف از برنامه ریزی بلند مدت، بیشتر کنترل عملیات است در حالی که برنامه ریزی استراتژیک، تغییر فعالیت ها برای حداکثر استفاده از فرصت های محیطی را دنبال می کند. در رویکرد استراتژی یک اصل قوی و بدون تغییر وجود دارد و آن تمرکز است. این اصل ناشی از محیط رقابتی و محدودیت منابع است. اصولا استراتژی زاییده این دو عامل است(غفاریان و کیانی، 83: 17).

بدیهی است در صورت تدوین استراتژی مناسب برای منابع انسانی سازمان، طراحی سیستم های شناسائی، جذب، آموزش، ارزیابی، پاداش، ارتقاء، نگهداری، روابط و رفاه کارکنان، می تواند در مجموعه ای هماهنگ و با حداکثر بهره وری تحقق پذیرد و یا در صورت وجود این سیستم ها مبنائی کارشناسانه برای اصلاح هر یک از آنها وجود داشته باشد(اعرابی و مورعی، 1382: 28). نظر به اهمیت منابع انسانی در تحقق اهداف سازمانی، شرکت ایران خودرو بر آن شد تا استراتژی منابع انسانی خود را هماهنگ و در راستای استراتژی کلان خود تدوین نماید، این مقاله به بررسی چگونگی این فرایند می پردازد.

 

 

مدیریت استراتژیک منابع انسانی

 

تعاریف متعددی از مدیریت استراتژیک منابع انسانی ارائه شده است. بامبرگر و مشولم آن را فرایندی می دانند که سازمان بدان وسیله بین سرمایه انسانی، اجتماعی و هوشی اعضا با نیازهای استراتژیک سازمان ارتباط برقرار می کند( بامبرگر و مشولم، 1381: 18). از نظر آرمسترانگ مدیریت استراتژیک منابع انسانی روشی است برای تصمیم گیری درباره مقاصد و طرح های سازمان که به روابط اشتغال، کارمندیابی، آموزش، پاداش و سیاست ها و روش های روابط کارکنان مرتبط است. مدیریت استراتژیک منابع انسانی به روابط بین مدیریت منابع انسانی و مدیریت استراتژیک شرکت می پردازد و به هر جهت گیری کلی سازمان اشاره دارد که از طریق آن پیگیری دستیابی اهداف به وسیله کارکنان انجام می شود(آرمسترانگ، 1381: 61). تعدادی پا فراتر نهاده و بیان کرده اند که استراتژی سازمانی بدون در نظر گرفتن استراتژی منابع انسانی، مفهومی نخواهد داشت(Baird & Meshoulam, 1983)

 

متدولوژی های تدوین استراتژی منابع انسانی

 

روشی برای تدوین استراتژی منابع انسانی وجود ندارد. افزون بر این، فرآیند تدوین استراتژی منابع انسانی، به اندازه محتوای استراتژی دارای اهمیت است. زیرا از طریق تبادل نظر بر روی مسائل استراتژیک و برجسته نمودن موارد اختلاف، عقاید جدیدی ظهور می کند که در نهایت، به توافق بر روی آرمان های سازمان می انجامد(آرمسترانگ، 1381: 100). ابتدا خلاصه ای از  متدولوژی های تدوین استراتژی منابع انسانی ارائه می شود.

 

الف) مدل های عقلائی[2] یا منطقی

 

در این مدل ها، تدوین استراتژی منابع انسانی بر اساس استراتژی سازمان و هماهنگ با آن صورت می گیرد. این مدل ها در صورتی قابل اجرا هستند که استراتژی سازمان از پیش تهیه شده باشند. عناصر تصمیم گیری در این مدل ها، همانند مدل های تدوین استراتژی سازمان، شامل نقاط قوت و ضعف(عوامل درون سازمان) و فرصت ها و تهدید ها(عوامل بیرون سازمان) هستند. ایده هماهنگی یا یکپارچگی استراتژیک، که گاهی از آن با نام مدل سازگارکننده یاد می کنند، محور مفهوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی در مدل عقلائی است. یکپارچگی استراتژیک برای ایجاد همخوانی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی کسب و کار ضروری است زیرا این دو استراتژی مکمل یکدیگرند. هدف، هماهنگی استراتژیک و همگونی بین اهداف مدیریت منابع انسانی و اهداف سازمان است. بیشتر بحث های صورت گرفته روی مفهوم هماهنگی یا سازگاری بر هماهنگی داخلی و خارجی تاکید می کند.

هماهنگی بیرونی[3] به معنای آن است که استراتژی منابع انسانی با استراتژی سازمان هم خوانی دارد، با مرحله توسعه شرکت همراه است و با ویژگی های سازمان منطبق است. زمانی که هماهنگی، به پیوند بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی سازمان اطلاق می شود، یکپارچگی عمودی نامیده می شود. برای ایجاد چنین یکپارچگی، باید اقدامات مدیریت در حوزه منابع انسانی با تصمیم های اتخاذ شده در دیگر حوزه های فعالیت سازمان و با تجزیه و تحلیل موقعیت بازار محصول، هماهنگ باشد. جهت گیری های مختلف، نیاز به انواع مختلف کارکنان دارد و ضرورت تغییر در روش های سرمایه گذاری در منابع انسانی را موجب می شود(ارمسترانگ، 1381: 64). البته در تدوین استراتژی منابع انسانی بر اساس استراتژی کسب وکار مشکلاتی نیز وجود دارد. سطوح متفاوت تدوین استراتژی کسب وکار و سبک های مورد انتخاب سازمان ها حصول یک دیدگاه منسجم از ماهیت استراتژی های منابع انسانی متناسب با استراتژی های کلی کسب وکار را با دشواری مواجه می سازد. علاوه بر این، ماهیت کیفی مسایل منابع انسانی بر دشواری این امر می افزاید. استراتژی های کسب وکار اغلب تمایل دارند به صورت، نمودارهای رایج رشد، موقعیت رقابتی، سهم بازار، سودآوری و ... تبیین شوند. استراتژی های منابع انسانی با مسائل کمی مانند تجهیز منابع و کسب مهارت سرو کار دارند اما به همان اندازه احتمال پرداختن آنها به عوامل کیفی همچون تعهد، انگیزش، روابط کار و استاندارد کار وجود دارد(آرمسترانگ، 1380: 43). منظور از هماهنگی داخلی[4]  یا ادغام افقی آن است که  فرایندهای منابع انسانی یکدیگر را تکمیل و حمایت نمایند(Blaid & Meshoulam, 1988: 116). با طراحی مجموعه ای از روش ها وسیاست های منابع انسانی تقویت کننده منافع کارکنان و سازمان، ممکن و کامل می شود. چنانچه ارزش های مشترکی بین مدیران صف و مدیران متخصص منابع انسانی، در خصوص نحوه اجرای سیاست های منابع انسانی وجود داشته باشد، ادغام افقی میسر می شود.

 

ب) مدل های فزاینده[5]

 

مدل هائی با نگرش فزاینده یا گام به گام، در فرایند تدوین استراتژی منابع انسانی به نقش عوامل سیاسی و نهادی درون و بیرون سازمان بسیار بیشتر از محاسبات و عوامل کمی و فنی، توجه نشان می دهند. این مدل ها می توانند الگوهای استراتژیک منابع انسانی را بدون وجود استراتژی سازمان، ارائه نمایند، زیرا عناصر تصمیم گیری در آنها، شامل عوامل ویژه مربوط به مدیریت منابع انسانی(بازارکار و نحوه کنترل) است. البته در مواردی که استراتژی سازمان وجود دارد، این مدل ها هماهنگی خود را با آن از طریق ایجاد رابطه ای دو طرفه حفظ می نمایند(بامبرگر و مشولم، 1381: 39).

یکی از مدل های فزاینده مدل هاروارد است که توسط بیر، اسپکتور، کوین میلز و والتون ارائه شده و مدلی تحلیلی است. این مدل در اروپا مورد استقبال واقع شده است. مدل هاروارد(شکل 1) به علاقه صاحبان سهام و گروه های ذینفع و ذیربط که بر رفتار و عملکرد کارکنان اثر دارد، بهاء داده و همچنین تاکید بیشتری به عوامل محیطی که در شکل گیری موضوعات استراتژیک منابع انسانی موثر هستند، دارد(کافی، 1385: 208).

 

جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۵
حسن خوبیاری
مروری بر ادبیات بحث فرآیند تحلیل شبکه ای ANP
 
 
 
چکیده: 

از آنجا که تصمیم گیری مهمترین فاکتور تعیین کننده در سازمانها می باشد، انتخاب متدولوژی مناسب و جامعی که ما را به سمت تصمیم گیری های صحیح تر سوق دهد امری حیاتی است. یکی از روشهای کاربردی تصمیم گیری چند معیاره، فرآیند تحلیل شبکه ای است که در این مقاله به مرور ادبیات موضوع و تحقیقات انجام شده در آن از نقطه نظر کاربردی پرداخته می شود. به بیان دیگر، این مقاله با یک نگرش خاص بر فرآیند تحلیل شبکه ای، این تکنیک را از زوایای مختلف کاربردی مورد توجه قرار داده است و سعی داشته با گردآوری مقالات مختلف و دسته بندی آنها، تصویری منسجم از کاربردهای گوناگون این تکنیک را در ذهن خواننده ایجاد نماید. در این مقاله به مرور تحقیقات انجام شده در حوزه کاربردهای فرآیند تحلیل شبکه ای در حوزه های تولید و خدمات، بازاریابی و تجارت، مدیریت دانش، منابع طبیعی، مکان یابی، استراتژی و انتخاب و ارزیابی تامین کنندگان پرداخته شده است.

 
کلید واژه: تصمیم گیری، فرایند تحلیل شبکه ای، تصمیم گیری چند معیاره


جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید



 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۶
حسن خوبیاری

برنامه استراتژیک شهری براساس کارت امتیازی متوازن(BSC)

(مطالعه موردی شهرنیاسر)

 

واژه های کلیدی:طرح جامع برنامه استراتژیک شهر- کارت امتیازی متوازن نقشه استراتژی

 

چکیده:

نگرش استراتژیک به مدیریت شهری،  ضمن افزایش ظرفیت ها،  تبدیل منافع بالقوه به عملکرد بالفعل را به دنبال دارد. حلقه‌های گمشده و تداخلات فعالیت های مدیریت شهری به وسیله امر مشارکت درتنظیم استراتژیها به حداقل می رسد و ضمن تبیین بهتر وظایف بخش های مختلف شهر، ارتباطات داخلی آنان را تنظیم می‌کند. اگراهداف واستراتژی های تعیین شده در رأس هرم مدیریت شهری به وسیله خطوط پیوسته تا قاعده آن استمرار نیابد،باعث اختلال در سازوکار اثر گذاری آنها خواهد شد.این اختلال نه تنها دستیابی بهینه به اهداف را به طور جدی زیر سؤال می برد، بلکه باعث می شود تصمیم گیری و امیال فردی غالب شود. کارت امتیازی متوازن ابزار قدرتمندی برای توصیف و پیاده سازی استراتژیهادرسطح شهرهاست .مدل چهار وجهی برای توصیف استراتژی های ارزش افزای مدیریت شهری، زبان مشترکی را پدید آورد که مدیریت شهری می تواند از آن برای تعیین جهت گیری ها و اولویت های شهر استفاده کنند. مدیریت شهری نباید معیارهای استراتژی خود را شاخص های عملکردی در چهار وجه مستقل بداند، بلکه آنها را بایدمجموعه ای از ارتباطات علّی اهداف چهار وجه کارت امتیازی متوازن تلقی نمایند. گفتگو و تعامل میان مدیران شهری با ایجاد تصویری از این ارتباطات آسان می شود.  نقشه استراتژیک شهر، سطحی از جزئیات را که شفافیت و تمرکز در تبیین اهداف استراتژی را افزایش می دهد، به همراه دارد.]1[این مقاله به تبیین تجربه برنامه استراتژیک شهر نیاسر با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن می پردازد. برنامه اسراتژیک شهرنیاسر براساس تفاهم نامه میان دفتر امور شوراهای وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه شهرداری های هلنددرسال1386 مورد بررسی وارزیابی کارشناسان برنامه ریزی شهری هلند قرارگرفت.

 

  مقدمه

برنامه‌ریزی شهری در اوایل قرن بیستم با این هدف به وجود آمد که تمام فعالیت‌های مربوط به توسعه و عمران شهری را چه در حال و چه در آینده، تحت انتظام و نظارت بخش عمومی درآورد. این نوع برنامه‌ریزی همچنان بر اصول برنامه‌ریزی جامع و برنامه‌ریزی عقلانی استوار بوود و در عمل به صورت الگوی برنامه‌های جامع ،کاربرد جهانی پیدا کرد. ]2[تا حدود دهة 1960، معمولاً چنین تصور می‌شد که شهر و موضوعات آن، مثل هر پدیدة دیگر، به کمک تعقل و علوم مختلف قابل شناخت و در نتیجه قابل نظارت و هدایت است. اما تجارب و تحولات بعدی، تردیدهای جدی در این نحوة نگرش به شهر و برنامه‌ریزی برای آن به وجود آورد. اولاً معلوم شد که ماهیت شهرها، بسیار پیچیده‌تر از آن است که گمان می‌رفت، ثانیاً میزان و نوع مداخله در ساختار و عملکرد شهرها، امری بسیار حساس است و احتمالاً با عوارض پیش‌بینی نشده همراه خواهد بود. در نتیجة این تحولات و تغییر دیدگاهها نسبت به برنامه‌ریزی جامع و عقلانی، الگوی برنامه‌ریزی استراتژیک به کارگرفته شد. ]3[

 

برنامه استراتژیک شهری

هر چند توجه به مقوله برنامه‌ریزی استراتژیک در ادبیات غیر شهرسازی به بیش از نیم‌قرن می‌رسد، لیکن برنامه آن در حوزه شهرسازی جهت به چالش کشیدن مسائل فراروی مدیران و تصمیم سازان عرصه مدیریت شهری قدمت زیادی ندارد. بعد از فروکش کردن انتظارات حاصله از برنامه‌های جامع شهری، بعد از جنگ جهانی دوم از یک سو و برنامه رویکرد سیستمی از طرف دیگر، به تدریج زمینه برای برنامه اندیشه‌های استراتژیک باز شد. این امر امکان آزمون تجارب جدیدی را در مقابله با مشکلات پیچیده شهری در برابر مدیران شهری قرار داد. ]4[در تعاریف جدید در این زمینه با تمرکز بر ابعاد مورد نیاز شهرها، تعاریف زیر ارائه گردید:

ـ برنامه‌ریزی استراتژیک شهر، فرآیند فراهم آوردن چشم‌انداز دراز مدت از آینده شهر است که بر پایه آن برنامه‌های اجرایی تهیه می‌شود. تمرکز برنامه استراتژیک شهری، تقویت اقتصاد رقابتی ، بهبود شرایط محیط زیست، زیر ساخت‌ها و جنبه‌های مالی را در بر می‌گیرد.

ـ برنامه‌ریزی استراتژیک ، فرآیند برنامه‌ریزی مشارکتی است که در آن گروه‌های ذی نفع و ذی نفوذ شهر، متشکل از تمامی گروه‌های اجتماعی جامعه حضور دارند.برنامه‌ریزی استراتژیک استراتژیک طراحی یک سیاست توسعه است که تلاش می‌کند نتایج قابل اجرا منطبق بر شرایط متغیر حاکم بر محیط شهری و همچنین تغییرات  ناشی از موقعیت رقابتی شهر را تدوین نماید. ]5[

اگر چه ممکن است این فرایند به اشکال متفاوتی تدوین شود، لیکن شاید پنج مشخصه عام را بتوان برای آن قائل شد:

1) فرآیند تدوین برنامه استراتژیک شهر، متعلق به شهر است نه شهرداری ، بنابراین حضور کلیه دست‌اندرکاران عرصه مدیریت شهری و گروه‌های ذی نفع و ذی نفوذ در آن الزامی است.

2) به دلیل مشارکت گروه‌های ذی نفع و ذی نفوذ، الزامات اجرایی آن نیز بالاست.

3) تولید یک سیاست پویا و منعطف است که تنها با یک موضوع هدف‌گیری نشده است، لذا در یک سند ایستا مثل برنامه جامع مجسم نمی‌شود.

4) فرآیند به سمت راههای جدیدی از تفکر مدیریت توسعه درباره شهر و قابلیت پایدار نگه داشتن آن هدایت می‌شود.

5) برنامه‌ریزی استراتژیک شهری هر چند یک سند چشم‌انداز بلند مدت است، اما با برنامه‌های اجرایی کوتاه مدت، قابلیت اجرایی آن به اوج می‌رسد. ]6[

 

کارت امتیازی متوازن

کارت امتیازی متوازن چارچوبی را برای توصیف استراتژی، به منظور خلق ارزش در اختیار ما قرار می دهد. چارچوب کارت امتیازی متوازن چند عنصر مهم را در بردارد:

1- عملکرد مالی شاخصی تأخیری است و تعریف نهایی موفقیت سازمان را به دست می دهد. استراتژی، چگونگی تلاش سازمان برای خلق رشد پایدار برای سهام داران را توصیف می کند.

2 - موفقیت در به چنگ آوردن مشتریان هدف، عاملی اساسی در بهبود عملکرد مالی است. وجه مشتری علاوه بر اندازه گیری شاخص های تأخیری خروجی، موفقیت در زمینه های مربوط به مشتری نظیر رضایت، حفظ و رشد مشتری، ارزش قابل ارائه به مشتریان هدف را تعریف می کند. انتخاب ارزش قابل ارائه به مشتری عنصر اصلی استراتژی است.

3- فرایندهای داخلی، ارزش قابل ارائه به مشتریان را خلق و ارائه می کنند. عملکرد فرایندهای داخلی شاخصی پیشرو برای تقویت زیر مجموعه ها در پیامدهای مشتری و مالی است.

4- دارایی هایی نامشهود، منبع نهایی خلق ارزش پایدار هستند. اهداف رشد و یادگیری، چگونگی تلفیق افراد، فن آوری ها و سایر موارذی ربط سازمان را برای حمایت از استراتژی توصیف می کنند. بهبود در معیارهای رشد و یادگیری شاخص های پیشرو برای فرایندهای داخلی، مشتریان و عملکرد مالی هستند.

اهداف در این چهار وجه در زنجیره ای از روابط علی به یکدیگر پیوسته اند. پیشرفت و جهت دهی دارایی های نامشهود به بهبود عملکرد فرایند منجر می شود که این خود موجب موفقیت در جذب و حفظ مشتریان و رضایت سهام داران می گردد. 



جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۸
حسن خوبیاری