مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره و انجام پایان نامه و استخراج مقالات معتبر مدیریت. انجام پایان نامه به روش فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)

مدیریت استراتژیک

جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۰۸ ق.ظ

تحلیل تطبیقی دو رویکرد در مدیریت استراتژیک: نظریه سازمان صنعتی و رویکرد مبتنی بر منابع

 

چکیده

درک و شناسایی عوامل ایجاد کننده مزیت رقابتی یکی از دلمشغولی­های همیشگی محققان و مدیران سازمان­هاست. ماموریت اصلی تحقیقات در مدیریت استراتژیک جواب به این سئوال بوده که چرا برخی سازمان­ها از سازمان­های دیگر موفقترند. تاکنون دو رویکرد در این زمینه پا به عرصه گذاشته­اند که در این مقاله سعی شده به آنها پرداخته شود. در نظریه سازمان صنعتی، تفاوت در عملکرد سازمان­ها به دلیل تفاوت در ساختار صنایعی است که سازمان­ها در آن فعالیت می­کنند اما در رویکرد مبتنی بر منابع، این تفاوت در عملکرد سازمان­ها به علت تفاوت در منابع موجود در آن سازمان­هاست.

در این مقاله، ابتدا به نظریه سازمان صنعتی و زیر مجموعه آن چهارچوب پنج نیروی پورتر اشاره شده، سپس به رویکرد دوم یعنی رویکرد مبتنی بر منابع پرداخته شده است. علاوه بر این، به برخی مدل­ها و تحقیقات تجربی در هر دو رویکرد اشاره شده است.

کلمات کلیدی

نظریه سازمان صنعتی، چهارچوب پنج نیروی پورتر، رویکرد مبتنی بر منابع، مزیت رقابتی 

 

 مقدمه

ماموریت اصلی در تحقیقات مدیریت استراتژیک توضیح این مسأله است که چرا برخی سازمان­ها موفقتر از دیگر سازمان­ها هستند[7]. به عبارت دیگر ماموریت اصلی مدیریت استراتژیک تحلیل تفاوت عملکرد بین سازمان­هاست. دو تئوری، تاثیر زیادی بر پاسخ به سئوال تفاوت عملکرد مابین سازمان­ها، داشته اند. اولین تئوری استدلال می کند که تفاوت در عملکرد صنایع - و با بسط آن به شرکت­ها - متوجه جذابیت­های اقتصادی عوامل ساختاری صنایعی است که شرکت­ها در آن فعالیت می کنند.

اما با تغییر کانون تمرکز از ساختار صنعت، جریان دوم استدلال می کند که تفاوت در عملکرد شرکت­ها متوجه عوامل داخلی و سطح شرکت است. این جریان روی منابع سازمان­ها به عنوان واحد تحلیل ناهمگنی در عملکرد آنها، تمرکز می کند. بدین گونه، در 30 سال گذشته دو جریان غالب در بیان عوامل ایجاد مزیت رقابتی، ظهور    کرده­اند.این دو جریان سنگ بنای تئوریکی ادبیات مدیریت استراتژیک را بنا نهاده­اند.

اولین جریان، اقتصاد سازمان صنعتی[i]  نام دارد که از پارادایم ساختار - رفتار - عملکرد[ii] پیروی می کند. دومین جریان، رویکرد مبتنی بر منابع سازمان[iii]  است که مبتنی بر عوامل سطح سازمان است.

 تئوری اقتصاد سازمان صنعتی

این تئوری قدیمی و غنی شامل مکاتب مختلفی است که تئوریسین­ها در طی 70 سال گذشته آن را پرورانیده­اند. اگرچه برخی از مکاتب در جستجوی درک تفاوت میان عملکرد سازمان­ها - با تمرکز بر عوامل سطح سازمان - هستند، مدیریت استراتژیک بطور ویژه­ای تحت تاثیر نظریه سازمان صنعتی بوده است [8]. تئوری سازمان صنعتی بر ساختار صنعت به عنوان تعیین کننده اصلی عملکرد سازمان­ها در صنایع مختلف تمرکز دارد، در حالیکه از غیر یکنواختی درون صنعتی چشم پوشی می کند. بدین لحاظ، محیط خارجی زمینه اصلی در نظریه سازمان صنعتی است [37]. میسون[iv] در سال 1939 اولین کسی بود که گفت یک ارتباط قطعی بین ساختار صنعت و عملکرد سازمان وجود دارد. بعدها بین[v] یکی از دانشجویان دکترای میسون در دانشگاه هاروارد، در سال 1959 کار خود را با تاکید بر پارادایم ساختار- رفتار - عملکرد (SCP) ارائه کرد. این پارادایم بر اهمیت ساختار صنعت به عنوان تعیین کننده اصلی عملکرد متفاوت     شرکت­های رقیب در صنایع مختلف تاکید می کند.

ماهیت پارادایم بین اینست که عملکرد  شرکتها در بازار به ویژگی­های محیط صنعتی که در آن حضور دارند، بستگی دارد. ساختار صنعت، رفتار شرکت­ها را تعیین کرده که این رفتار مشترک آنها عملکرد کلی شرکت­ها در بازار را مشخص می کند [8]. در این پارادایم، بر نقش اندازه شرکت و اشباع (تمرکز) صنعت تاکید زیادی شده است. به عنوان مثال، تاکید شده که تمرکز صنعت و موانع ورود برای شرکت­های جدید، عملکرد شرکت­های بزرگ را افزایش می دهد.

 از سویی دیگر، شکل گیری سطوح بالای تمرکز صنعت، رفتار انحصارگرایانه را تشویق می­کند که به شرکت­ها اجازه می­دهد از قدرت بازار استفاده کنند در حالیکه رقابت محدود می­شود. تمرکز بالا در صنعت و موانع سخت برای ورود که منجر به افزایش انحصار و توانایی برای تبانی بین شرکت­ها می شود، عملکرد شرکت­های بزرگتر را بهبود می­دهد. در واقع، مطابق با این نظریه، شرکت­ها وجود دارند تا تولید بیشتر و بهره­ور را از طریق تبانی محدود کنند که در نهایت به نفع شرکت­های بزرگتر بوده و منجر به انحصار می شود [27].        شرکت­هایی که تولید را محدود می کنند می توانند با قیمت­گذاری مصنوعی به سود بالایی دست یابند. توانایی ایجاد موانع قوی برای ورود رقبا و دنبال کردن کنترل انحصارگرایانه به نفع شرکت­های بزرگتر، فرض بازار به نسبه با ثبات و ایستا را در تئوری سازمان صنعتی بین به ما می دهد[8]. مرحله کلیدی در بکارگیری منطق سازمان صنعتی   (IO) برای ایجاد یک استراتژی رقابتی، انتخاب حوزه­ای است که ساختار آن منجر به رقابت ناقص شده که بوسیله آن منافع حاصل از انحصار بدست می­آید.

از چشم انداز منابع، در حالیکه تئوری رقابت کامل نئوکلاسیک       می­گوید که منابع شرکت همگن هستند و بنابراین کاملا بین شرکت­ها قابل انتقالند، تئوری سازمان صنعتی بین این فرض را با قطعیت      نمی­گوید چون که ناهمگنی در منابع شرکت می تواند وجود داشته باشد، مثلا دارایی محافظت شده قانونی شرکت­ها مثل حق امتیازها مخصوص همان شرکت­هاست. با وجود اینکه، درجات ناهمگنی منابع در تئوری بین شناخته شده ولی این تفاوتها نقش مهمی در قوت یا ضعف ساختار صنایع و در نتیجه عملکرد شرکت­ها ندارد [8]. تئوری اقتصاد سازمان صنعتی و به خصوص پارادیم SCP می گوید که از رفتار شرکت می توان چشم پوشی کرد چون ساختار صنعت روی رفتار استراتژیک شرکت­ها تاثیرگذارست که به نوبه خود عملکرد آنها را مشخص می کند. در نتیجه، این تئوری روی بررسی عوامل تمرکز، اندازه سازمان و موانع ورود به عنوان تعیین کننده های اصلی موفقیت سازمان­ها، تمرکز دارد [9]

اگرچه اغلب مفاهیم تئوریک IO در بین دهه­های 30 تا 50 میلادی توسعه یافت، اما کار مایکل پورتر در دهه 80 به نوعی احیای مدل بین بود که اصول IO را در مدیریت استراتژیک علی الخصوص در حوزه استراتژی شرکت و مزیت رقابتی، بکار برد.

1-1- چهارچوب پنج نیروی پورتر

از نظر پورتر ماهیت تدوین استراتژی عبارت است از مرتبط کردن یک شرکت به محیط اطرافش. جنبه های کلیدی محیط شرکت، صنعت یا صنایعی است که شرکت در آنها رقابت می کند. ساختار صنعت نقش عمده­ای در تعیین قواعد رقابت و استراتژی­هایی که بطور بالقوه در دسترس شرکت قرار دارند، ایفا می کند. اهمیت نیروهای بیرون از صنعت اساسا به شکل نسبی است، از آنجایی که نیروهای بیرونی معمولا همه شرکت­های فعال در یک صنعت را تحت تاثیر قرار        می­دهند، عامل اصلی در توانایی­های متفاوت شرکت­ها در برخورد با آنها می­باشد.

شدت رقابت در یک صنعت را نمی توان به تصادف یا بدشانسی ربط داد، بلکه رقابت در یک صنعت ریشه در ساختار پایه­ای اقتصاد آن دارد و فراتر از عملکرد رقبای موجود می­باشد. ماهیت رقابت در یک صنعت بستگی به پنج عامل اساسی رقابتی دارد. توان جمعی این پنج عامل توان سودآوری را در یک صنعت تعیین می کند. پتانسیل همه صنایع یکسان نیست و از آنجایی که توان جمعی عوامل متفاوت است، اصولا پتانسیل سود نهایی آنها نیز متفاوت خواهد بود.

رقابت در یک صنعت همواره در راستای کاهش میزان بازدهی سرمایه به سوی سطح نرخ پایه سود یا میزانی از بازدهی است که در صنعت « کاملا رقابتی» می نامند. این نرخ پایه یا بازده بازار آزاد را اقتصاددانان، سود برابر با سود قرضه­های دولتی به اضافه تعدیلاتی برای پوشش ریسک از دست دادن سرمایه تعریف می کنند. این پنج عامل رقابتی منعکس کننده این واقعیت است که رقابت در یک صنعت به مراتب از سطح بازیگران جا­ افتاده در آن فراتر می رود. مشتریان، تامین کنندگان، جایگزین­ها و وارد شوندگان بالقوه همگی رقبایی برای     بنگاه­های موجود در یک صنعت محسوب می شوند که ممکن است بسته به شرایط خاص، از اهمیت بیشتر یا کمتری برخوردار باشند. همه این عوامل با هم، شدت رقابت در یک صنعت و سودآوری آن را تعیین کرده و قویترین نیروها در تدوین استراتژی آن مهم هستند. در ادامه این عوامل به اختصار شرح داده می شوند.

تهدید ورود رقبای جدید

رقبای تازه­ وارد به یک صنعت، ظرفیت­های جدید، تمایل به گرفتن سهم از بازار و اغلب منابع جدید با خود می آورند. ممکن است قیمت­ها کاهش یابند و یا هزینه­های فعلی افزایش یابند و در نتیجه میزان سوددهی پایین بیاید. شرکت­هایی که به دنبال تنوع بخشیدن به کسب و کار خود هستند و از بازارهای دیگر وارد یک صنعت می شوند اغلب از منابع در اختیار خود جهت ایجاد تحول اساسی استفاده             می­کنند. تهدید ورود به یک صنعت بستگی به موانع حاضر بر سر راه ورود به آن و واکنش رقبای موجود در آن دارد که شرکت تازه وارد انتظار آن را می تواند داشته باشد. شش منبع اصلی برای موانع ورود وجود دارد که عبارتند از: مزیت مقیاس، تمایز محصول، نیاز به سرمایه، هزینه­های تغییر،دسترسی به کانال­های توزیع، خسارت­های هزینه مستقل از مقیاس و سیاست دولت.

شدت رقابت در بین رقبای موجود

رقابت بین رقبای موجود شبیه تلاش برای به دست آوردن جایگاهی است که معمولا از طریق استفاده از تاکتیک­هایی نظیر رقابت بر سر قیمت، مبارزات تبلیغاتی، تلاش برای معرفی محصول و افزایش خدمات یا ضمانت برای مشتریان صورت می گیرد. دلیل رقابت این است که یک یا چند تا از رقابت کنندگان احساس نوعی فشار می کنند و یا احساس می کنند فرصت­هایی برای پیشرفت فراهم شده است. برخی از اشکال رقابت به ویژه رقابت برسر قیمت تا حد زیادی فاقد ثبات هستند و احتمال دارد کل صنعت را از نظر سوددهی تضعیف کنند. رقابت در برخی از صنایع با عباراتی نظیر جنگ آسا و در برخی دیگر با عباراتی نظیر آرام توصیف می شود.

  متن کامل مقاله

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۶
حسن خوبیاری

مدیریت استراتژیک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی