مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره پایان نامه و استخراج مقالات مدیریت

مدیران برنامه

مشاوره و انجام پایان نامه و استخراج مقالات معتبر مدیریت. انجام پایان نامه به روش فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تدوین مقاله جهت ارایه به کنفرانس ها» ثبت شده است

 ارزیابی برنامه ریزی استراتژیک در شرکت های تولیدی با استفاده از AHP فازی
 
 
 
 
چکیده: 

برنامه ریزی استراتژیک و ارزیابی اثربخشی آن، یکی از مهمترین و اساسی ترین وظایف مدیران نوین است و تمام سازمان ها برای بقای خود ناگزیرند دیر یا زود به این مهم بپردازند.
برنامه ریزی استراتژیک از سویی، یک رویکرد مدیریتی تحول بخش است و از سوی دیگر در تجارب بیشمار، این ویژگی مهم خود را از دست داده است. تاکنون مطالعات زیادی در رابطه با برنامه ریزی استراتژیک انجام شده است، اما در زمینه طراحی یک مدل کاربردی به منظور کنترل و پایش برنامه ریزی استراتژیک و ارزیابی میزان اثربخشی آن، کار زیادی صورت نگرفته است.
هدف از ارایه این مقاله، تفسیر اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک از طریق یک مدل ساخت یافته با به کارگیری تئوری تصمیم گیری چند معیاره فازی به منظور توسعه دانش ارزیابی برنامه ریزی استراتژیک در سازمان های ایرانی می باشد. در این مقاله به منظور تعیین وزن شاخص های مناسب برای ارزیابی اثر بخشی استراتژی شرکت نورد و تولید قطعات فولادی، مدل پیشنهادی در ترکیب با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP)  به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد، اگر شاخص های ارزیابی توسط یک متدولوژی ساختارمند به کار گرفته شوند، ابزاری پویا و موثر برای سنجش میزان اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک در سازمانها می باشند. همچنین روند افزایشی شاخص های مدل پیشنهادی، بیانگر تاثیر مثبت استقرار سیستم برنامه ریزی استراتژیک در ارتقا سطح بهره وری سازمان می باشد.
 
کلید واژه: برنامه ریزی استراتژیک، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، ارزیابی استراتژی

حهت دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۱
حسن خوبیاری
AHP و AHP فازی در رتبه بندی ترجیحات خرید (مورد مطالعه: صنعت لوازم خانگی)
 
 
 
چکیده: 

تحقیق حاضر با هدف مقایسه تطبیقی روش AHP و AHP فازی، در ارزیابی باورهای مصرف کنندگان و اولویت بندی معیارهای مژثر بر انتخاب یک برند یخچال خانگی پیشنهاد و اجرا شده است. پرسش هایی که در این مطالعه به آن ها پاسخ داده خواهد شد عبارتند از این که مشتریان چه معیارهایی برای خرید لوازم خانگی در نظر می گیرند؟ این معیارها از چه اولویت بندی نزد مشتریان برخوردارند؟ آیا مشتریان بین معیارهای کیفی و کمی در انتخاب برند مورد نظر تفاوت قایل هستند؟ آیا تصمیم گیری بر اساس معیارهای قطعی، تفاوت معنی داری با معیارهای فازی دارد؟ در این پژوهش داده های خام با سه روش AHP کلاسیک دو سطحی و AHP فازی دوسطحی و سه سطحی، توسط نرم افزار expert choiceتحلیل شد و در هر حالت، رتبه های متفاوتی برای برندها حاصل شد. در نهایت رتبه های حاصل از این سه روش با فراوانی واقعی فروش مقایسه شد. در بین این سه روش، شبیه ترین رتبه ها در رتبه بندی به روش AHP فازی با دو سطح معیار مشاهده شد و روش های AHP فازی با یک سطح معیار و AHP کلاسیک با یک سطح معیار به ترتیب در مرتبه های بعدی واقع شدند.

 
کلید واژه: ترجیحات خرید، تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل سلسله مراتبی فازی، رتبه بندی فازی
 

مقدمه

توجه ارایه ارزش به او از مهمترین مباحث مورد علاقه و خلق و کارآمد رابطه با مشتری و مدیریت مؤثر و مطالعات نشان داده است که سازمانهای موفق از ارتباط با مشتری مدیران سازمانها محسوب می شود. 

جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۷
حسن خوبیاری
 تعیین استراتژی بهینه برای توسعه گردشگری دریایی با استفاده از رهیافت تلفیقی SWOT-ANP (مطالعه موردی: جزیره کیش)
 
 
 
چکیده: 

برنامه ریزی برای توسعه گردشگری دریایی در گرو بررسی دقیق و شناخت از منطقه مورد مطالعه و مستلزم دسترسی به مدل های برجسته ای برای تحلیل برنامه ریزی است. در این پژوهش از رهیافت تلفیقی SWOT- ANP جهت تعیین مناسب ترین استراتژی برای توسعه توریسم دریایی جزیره کیش استفاده شده است. از آن جایی که مدل سوآت عوامل تحلیل را به صورت درونی (نقاط قوت و نقاط ضعف) و بیرونی (فرصت ها و تهدیدها) طبقه بندی می کند و نتایج آن اغلب فقط لیست ناقصی از عوامل درونی و بیرونی است، برای همین نمی تواند به طور جامع فرآیند تصمیم گیری استراتژیک را ارزیابی کند. از این رو در این پژوهش، جهت رفع نواقص مدل SWOT از تکنیک ANP استفاده شده است. در واقع فرآیند تحلیل شبکه بین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها وابستگی برقرار می کند. مقاله حاضر، از لحاظ هدف به روش کاربردی و از حیث شیوه مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی شکل گرفته است.
رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع پیمایشی با استفاده از فرآیند مصاحبه و پرس وجو از مسوولان، کارشناسان و صاحب نظران و تهیه پرسشنامه و چارچوب نظری نیز با استفاده از روش اسنادی انجام شده است. بر اساس نتایج تحقیق، مناسب ترین استراتژی برای توسعه گردشگری دریایی جزیره کیش، استراتژی WO (بهره مندی از توان سیاسی و مدیریتی جهت هماهنگی سازمان های مرتبط با گردشگری دریایی، توسعه حمل و نقل دریایی جهت کسب درآمد ارزی و استفاده از توان سرمایه گذاری جهت تامین امکانات رفاهی مناسب برای گردشگران) با وزن 0.501 می باشد. ضمن این که استراتژی SO با وزن 0.473 به عنوان استراتژی جایگزین مطرح است.
 
کلید واژه: استراتژی، توسعه گردشگری، گردشگری دریایی، مدل SWOT، مدل ANP، جزیره کیش

مقدمه 

گردشگری یا سیاحت بهطور کلی به عنوان مسافرتهای تفریحی در نظر گرفته میشود. هرچند که در سالهای اخیر شامل هرگونه مسافرتی میشود که شخص به واسطه آن از محیط کار یا زندگی خود خارج شود . در حال حاضر گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین و متنوعترین صنایع دنیا مطرح میباشد و رشد سریع آن تغییرات اجتماعی، اقتصادی و محیطی فراوانی را به دنبال داشته است و نقش مهمی در ترغیب سرمایهگذاری در زیرساختها، ایجاد درآمد برای دولت و اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم در سراسر دنیا داشته است. با این وجود، گردشگری دارای کارکردها )اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اکولوژی( و پیامدهای مختلفی )مثبت و منفی( است که باید در تمام فرآیند برنامهریزی مورد توجه قرار گیرد تا از گسترش اثرات منفی حتیاالمکان 9 جلوگیری شود ، یکی از عوامل مؤثر در جذب گردشگران وجود زیرساختهای مناسب در مکانهای مقصد گردشگری است؛ زیرا آنها به منظور تأمین خواسته های گردشگران به وجود آمدهاند و گردشگران میتوانند از این امکانات استفاده کنند و لذا سرمایهگذاری در این زیرساختها و استفاده از توانهای بالقوه منطقهای به منظور توسعه گردشگری، از اهمیت فراوانی برخوردار است 
لذا توسعه گردشگری نیازمند امکانات ویژهای، از قبیل: آب و هوا، آثار تاریخی و فرهنگی، جاذبههای طبیعی، آداب و سنن، زیرساختها، امکانات و تجهیزات است.ر چند دهه اخیر، صنعت گردشگری، به بزرگترین کسب و کار بر روی زمین تبدیل شده است  سازمان جهانی گردشگری تعداد گردشگران را در سال 1421 به یک میلیارد و 914 میلیون نفر تخمین زده و پیشبینی میکند که در سال 1414 به بیش از 2/6 میلیارد نفر در سال برسد )سازمان جهانی گردشگری، صنعت گردشگری نتایج و دستاوردهای عمدهای را نیز در بردارد که از آن جمله میتوان به جنبه اشتغالزایی و تأثیر 6 آن بر کارکردهای توسعهای و اقتصادی–اجتماعی در منطقه یا کشور اشاره داشت9 ، صنعت گردشگری صرفاً در بهره اقتصادی خالصه نمیشود بلکه این بهره را از زوایای مختلفی همچون شناساندن فرهنگ داخلی به دیگر کشورها نیز میتوان ارزیابی کرد. در واقع از گردشگری به عنوان ابزاری برای تحریک 2 اقتصادهای بحرانی و تقویت فعالیتهای توسعهای از طریق ایجاد مشاغل و درآمد استفاده میشود )لیو و وول ،  با توجه به تک محصولی بودن اقتصاد کشور و مشکالت بیکاری و ناسازگاری ساختارهای اقتصادی کنونی با ساختارهای آموزشی و همچنین تاکید برنامهریزان بر درآمدهای حاصل از سایر منابع به جای اتکای محض به صادرات نفت، ضرورت گسترش فعالیتهای اقتصادی در زمینههای مختلف نظیر صنعت گردشگری با هدف دستیابی به منابع جدید پایدار ارزی و اشتغال و سالمتی امری اجتناب ناپذیر به نظر میرسد

جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک مایید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۹
حسن خوبیاری

عنوان مقاله : تاثیر معماری سازمانی بر مدیریت استراتژیک

محور : مدیریت استراتژیک و فناوری اطلاعات

 

 

چکیده

 

در  این مقاله ابتدا به بحث مدیریت استراتژیک پرداخته و با تعریفی پیرامون مدیریت استراتژی و مراحل شش گانه تجزیه و تحلیل محیط ، پایه گذاری جهت گیری سازمانی ، هدف گذاری ، تعیین و تدوین استراتژی ها ، بسترسازی و اجرای استراتژی ها و کنترل استراتژی ها توضیح داده شده است.سپس در مورد معماری سازمانی صحبت نموده و در پایان نیز در خصوص تاثیرمعماری سازمانی بر مدیریت استراتژیک از منظر چابکی انجام تغییرات متاثر از استراتژی و تصمیم گیری صحیح مطالبی ایفاد خواهد گردید.

 

کلمات کلیدی

معماری سازمانی، مدیریت استراتژیک، مراحل مدیریت استراتژیک ، تفکر سیستمی ، تاثیرات معماری سازمانی بر مدیریت استراتژیک .


 

 مقدمه

 به تدریج با رشد مستمر اقتصادی، اوضاع قابل اطمینان محیطی از میان رفت و تغییرات و حوادث شتابنده ای در جهان اتفاق افتاد. لذا تغییرات و دگرگونی های سریع و پیچیده‌ جامعه و تأثیر آن بر رشد و توسعه‌ شرکت‌ها موجب شد که مدیران توجه خود را به محیط سازمان معطوف گردانند و مفاهیمی مانند سیستم، اقتصاد، برنامه‌ریزی بلند مدت، استراتژی و فرایند مدیریت استراتژیک مورد توجه صاحب‌نظران مدیریت قرار گیرد. این مفاهیم و نظریات پاسخ علم مدیریت به دگرگونی و تغییرات وسیع اقتصادی واجتماعی بود.

توجه به محیط، آگاهی از تاثیر متغیرهای محیطی و ارائه‌ چشم اندازی از فعالیت آینده برای سازمان‌ها، لزوم آمادگی برای برخورد با تغییرات مداوم را توجیه می کند. وجود عدم قطعیت های محیطی (Uncertainties) در مسایل سازمانی به لحاظ مبهم بودن و طبیعت احتمالی رخدادهای آتی از یکسو  و آمادگی سازمان‌ها جهت تغییر، برخوردی متفاوت با تغییر، نوع تصمیمات‌، عوامل جدید مؤثر بر تصمیم‌گیری و قطعیت در مورد تغییرات آینده  از سوی دیگر ، توجه به استفاده از مدل مدیریت استراتژیک را افزون تر می کند.

از سویی رویکرد معماری سازمانی، به عنوان الگوی مسلط در حوزه برنامه ریزی فناوری اطلاعات، هر روز بیش از پیش در سازمان های دولتی و خصوصی کشورما و دنیا، برای تهیه طرح های جامع توسعه فناوری اطلاعات  مورد استفاده قرار می گیرد. در ایران نیز پس از طی یک دوره ابتدایی آشنایی اولیه با مزایا و الزامات استفاده از این رویکرد، که به طور طبیعی با اجرای پروژه های نه چندان موفق نیز همراه بود، به نظر می رسد استفاده از این الگو در سازمان های ایرانی، به طور  تدریجی به مرحله بلوغ وارد می شود. از سوی دگر، معماری سازمانی بعنوان یک برنامه ریزی مهم ، جامع و استراتژیک با دیدگاه فرآیند گرا و فناوری اطلاعات می تواند نقش مهم و اساسی در توفیق  ، اثربخشی و کارایی برنامه ریزی های استراتژیک که خود زاییده مدیریت استراتژیک است داشته باشد .واقعیت این است که در اغلب موارد استفاده از ارتباط صحیح میان این دو ، منجر بر اثربخشی هر دو پروژه می شود.

به این ترتیب ، تعیین نحوه تاثیر معماری سازمانی و مدیریت استراتژیک سازمانی بعنوان مساله ای مهم برای مدیران فناوری اطلاعات سازمان ها و مدیران ارشد سازمان  در آمده است .برای استفاده هرچه بهتر و اثربخش تر از معماری سازمانی در راستای مدیریت استراتژیک سازمان می بایست در مرحله اول هر دو مقوله را در حد مکفی شناخته و بعد از آن به تاثیر گذاری و نقش ارتباط سازمانی بر روی مدیریت استراتژیک و فرآیند آن بپردازیم.

            تجزیه و تحلیل محیطی

عبارت است از مطالعه‌ محیط سازمان در راستای شناسایی عوامل محیطی که بر عملکرد سازمان تاثیر به سزایی دارند.

            پایه‌گذاری جهت‌گیری‌های سازمانی

 اکنون مدیران با بهره‌گیری از نتایج تجزیه و تحلیل محیطی اقدام به تعیین جهت‌گیری‌های سازمانی می‌نمایند. چهار عنصر اساسی در همین راستا ماموریت سازمانی ،چشم انداز سازمانی ، ارزشهای سازمان می‌باشند.این سه مفهوم به منزله‌ اتصال دهنده‌ عناصر سازمانی بوده، بیانگر ماهیت، چگونگی و نحوه‌ جهت‌گیری‌های سازمانی هستند.

            هدف گذاری

اهداف سازمانی مقاصدی هستند که سیستم مدیریت باز در جهت آنها حرکت می کند. ورودی ها، فرایندها و خروجی‌های یک سازمان همگی در راستای رسیدن به اهداف عمل می کنند. اهداف سازمانی مناسب منعکس کننده‌ منظور یک سازمان هستند. به عبارت دیگر مستقیما ً از مأموریت سازمان منتج می شوند. سازمان ها برای منظورهای متفاوتی وجود دارند و بنا براین دارای اهداف خاصی هستند.

         تعیین و تدوین استراتژی ها

مدیران پس از تجزیه و تحلیل محیط، تعیین جهت گیری سازمانی و تعریف مأموریت، ارزشها، چشم انداز و اهداف سازمانی آماده‌ تعیین استراتژی های سازمانی می باشند. تعیین استراتژی عبارت است از فرآیند تعیین زمینه های عملکرد مناسب جهت دستیابی به اهداف سازمانی در راستای مأموریت و فلسفه‌ وجودی سازمان. به عبارت دیگر استراتژی‌ها می‌بایست تحلیل‌های محیطی را منعکس کرده و منتج به رسیدن به مأموریت و اهداف سازمانی شوند. شایان ذکر است روشها و مدلهای تعیین استراتژی به تبع مدیریت استراتژیک، از یک تکنیک و دستورالعمل خاص پیروی نکرده و  هریک حاوی یک مفهوم و یک بینش هستند.

        بسترسازی و اجرای استراتژی ها

بسترسازی و اجرای استراتژی ها پنجمین مرحله از فرایند مدیریت استراتژیک است که استراتژی های تدوین شده را به مرحله‌ اجرا می گذارد


جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۴۴
حسن خوبیاری

تلفیق دو مدل برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای دولتی

(مطالعه موردی در بهره برداری از گاز طبیعی)

چکیده

در این پژوهش، رویکردی تلفیقی از برنامه ریزی استراتژیک در یک سازمان دولتی در زمینه بهره برداری و تولید گاز طبیعی در کشور ارائه گردیده است. با توجه به اهمیت نظرات ذینفعان در سازمانهای دولتی، اساس کار بر مبنای مدل فریمن قرار دارد. به منظور دستیابی به اطلاعات بیشتر در خصوص فرصتها ، تهدیدها و نقاط ضعف و قوت، تحلیل محیط های بیرونی و درونی به این مدل اضافه گردیده است. استراتژیهای بدست آمده از ماتریس SWOT ، ابتدا بر اساس چهار عامل اساسی اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک و سیاسی و در نهایت بر اساس نظرات ذینفعان اولویت بندی شده اند. نتایج نشان می دهد که تلفیق دو مدل اطلاعات بیشتری را برای تصمیم گیرندگان فراهم آورده و امکان دستیابی به استراتژیهای اثر بخش را افزایش می دهد.  در نهایت سه استراتژی اصلی برای شرکت حاصل گردیده که در بخش پایانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.

 

واژگان کلیدی

 برنامه ریزی استراتژیک، سازمانهای دولتی، مدل فریمن، ماتریس SWOT، بهره برداری از گاز طبیعی

 

Combination of two models of strategic planning in governmental organizations. (Case of natural gas production)

 

Abstract

This research provides a combination approach for strategic planning in a natural gas production governmental company. By the importance of stakeholders considerations in governmental companies, the proposed approach relied on Freeman model. But to enhance essential information about opportunities, threats, weakness and strengths, we add the analysis of external and internal environments from SWOT basic model. Initial strategies from SWOT matrix at first evaluated by four main issues of economic, social, technological and politic effects, then the final evaluation and result ranking brought from stakeholders considerations. Results analysis shows that combined model provides more helpful information for decision makers and enhances effectiveness of strategic planning. Consequently three main strategies determined and analyzed for organization management in the last section.

 

Key words:

Strategic planning, governmental organization, Stakeholders, Freeman model, SWOT matrix, Natural gas production.  

                                                       


 مقدمه

با توجه به تغییرات گریز ناپذیری که امروزه سازمانها را احاطه کرده است، مدیران به روشنی دریافته اند که با تعیین و تبیین اهداف سازمان در دراز مدت بهتر می توانند برنامه های خود را به ثمر برسانند. سازمان بهتر کار می کند و نسبت به محیط واکنشهای مناسبتری نشان می دهد. از این رو استفاده از برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک ضرورت در سازمانها مطرح گردیده است. به کمک این برنامه ریزی، مدیریت جهت گیری خود را در آینده معین ساخته و سازمان را در مقابل تغییرات احتمالی مجهز می سازد. برنامه ریزی استراتژیک به مدیر کمک می کند تا به تصویر روشنی از سازمان و اهداف آن دست یابد و فعالیتهای سازمان را با یک استراتژی واحد هماهنگ نماید[1].

  مطابق با اهداف پیش بینی شده در سند چشم انداز 20 ساله توسعه کشور، ایران باید در رده دوم کشورهای تولید کننده گاز در جهان قرار گیرد. بر اساس آخرین آمار رسمی  ارائه شده، که در ترازنامه هیدروکربوری کشور در سال 1384 انتشار یافته است، ایران 14.86% از کل ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد، با این وجود سهم ایران از تولید گاز جهان، تنها 3.1% می باشد. هرچند توسعه و بهره برداری از منابع گازی کشور در چند سال اخیر شتاب بیشتری گرفته است، اما به طور کلی در مقایسه با سایر رقبا و حتی کشورهای در حال توسعه نظیر عربستان سعودی، الجزایر و مالزی بسیار کند بوده است. به طوری که با تولید 87 میلیارد مترمکعب گاز در سال 1384، به تر تیب پس از کشورهای روسیه، ایالات متحده آمریکا، کانادا، انگلستان و الجزایر در رتبه ششم تولیدکنندگان گاز جهان قرار گرفته است[3]. با در نظر گرفتن مخازن گازی مشترک در ایران و امکان بهره برداری مضاعف در طرف مقابل حساسیت مساله بیشتر نمایان می شود و حاکی از آن است که صنعت بهره برداری از منابع گاز کشور نیازمند تحولات اساسی است. این امر بدون برنامه ریزی و هدف گذاری دقیق در بلندمدت امکان پذیر نیست. لذا برخورداری از یک استراتژی حساب شده به منظور انسجام فعالیتهای سازمان در تمرکز بر اهداف مشخص، در بلند مدت، ضروری بنظر می رسد. برنامه ریزی استراتژیک فرایند نظام مندی است که سازمان را برای شناسایی و تعیین این استراتژی توانمند می سازد[2].

در این تحقیق ، رویکردی تلفیقی به منظور افزایش اثربخشی در فرایند برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای دولتی ارائه گردیده و در یک مطالعه موردی در یکی از شرکتهای دولتی فعال در زمینه بهره برداری از گاز طبیعی در کشور بکار گرفته شده است. بخشهای بعدی مقاله به ترتیب زیر تنظیم گردیده است. در بخش دوم مرور ادبیات موضوع ارائه می گردد. در بخش سوم متدولوژی تحقیق تشریح می شود. سازمان مورد مطالعه و خلاصه ای از بیانیه های در بخش چهارم معرفی می گردد. در بخش پنجم نحوه پیاده سازی مدل تلفیقی در شرکت بیان می شود و در نهایت در بخشهای ششم و هفتم به بحث و نتیجه گیری خواهیم پرداخت.

مرور ادبیات

برنامه ریزی استراتژیک در هر سازمان جدا از نوع و ماهیت آن یک ضرورت محسوب می شود. آثار توجه به برنامه ریزی استراتژیک عمدتاً از قرنهای هجدهم و نونزدهم میلادی در اروپای مرکزی به چشم می خورد[15]. به طور کلی برنامه ریزی استراتژیک را می توان در قالب پیش بینی فعال و هوشیارانه از آینده توصیف کرد[7]. اگرچه پیش بینی آینده در حالت کلی غیر ممکن بنظر می رسد، لیکن برخورداری مدیران از یک چشم انداز بلند مدت در هنگام تصمیم گیری امری ضروری است[8]. بنابر این می توان گفت که برنامه ریزی استراتژیک عبارت است از چشم دوختن به آینده و تصمیم گیری در زمان حال با آگاهی از پیامدهای آتی[14].

امروزه مدلهای متعددی به منظور شناسایی ذینفعان و جلب مشارکت آنان در برنامه ریزی استراتژیک ارائه گردیده است. بکار گیری واژه ذینفعان در اصل به قرن هفدهم میلادی و مسابقات شرط بندی که در آن شرکت کنندگان گرویی های خود را به یک فرد بی طرف می سپردند، برمی گردد[17]. لیکن ایده اصلی در اغلب مدلهای یاد شده، بر اساس نظریه Freeman (1984) شکل گرفته است[6]. در این نظریه اصطلاح ذینفعان به گروهها یا افرادی اتلاق   می شود که در دستیابی سازمان به اهدافش تاثیر گذار بوده و یا از آن تاثیر می پذیرند[11]. بعد ها دامنه این تعریف گسترش یافته و کلیه اقدامات، تصمیم گیری­ها، سیاست­ها، برنامه­ها و اهداف کوتاه مدت سازمان را نیز در بر گرفته است[5]. قابل توجه است که در این تعریف، تاثیر گذاری و تاثیر پذیری، هر دو ملاک شناسایی ذینفعان قرار گرفته اند[6]. به طور مثال به همان ترتیبی که عملکرد یک فرد می تواند بر سازمان تاثیر گذار گردد، ممکن است خود از عملکرد سازمان متاثرگردد[13].  بر این اساس بقا و موفقیت یک سازمان در گرو ظرفیت و توان آن به منظور ایجاد و نگهداری یک ارتباط اثر بخش با کلیه ذینفعان است[16]. مطابق با این دید گاه، تئوری ذینفعان بیان می کند که مدیریت یک سازمان مسئول توجه به حقوق تمامی ذینفعان و حفظ منافع آنان است و وظیفه دارد تا وجوه مختلف انتظارات و انگیزه های رقابت و مشارکت ذینفعان را در قالب فلسفه وجودی سازمان با یکدیگر هماهنگ و سازگار نماید [9]. مدل ذینفعان در برنامه ریزی استراتژیک نیز بر همین اساس طراحی گردیده است.

 متدلوژی تحقیق

با وجود آنکه اغلب مدلهای برنامه ریزی استراتژیک چارچوب یکسانی دارند، در اجرا و روش کار آنها تفاوتهایی بچشم می خورد. هر سازمان بسته به ویژگیها و شرایط خاص خود ممکن است یک یا  ترکیبی از چند مدل را در برنامه استراتژیک خود بکار بگیرد. در سازمانهای دولتی عمدتاً نظرات ذینفعان از اهمیت بیشتری در مقایسه با سازمانهای خصوصی برخوردار است. لذا در این پروژه، اساس کار بر مبنای مدل فریمن قرار دارد که در آن نظرات ذینفعان به طور مشخص مورد توجه قرار گرفته است. لیکن با توجه به نقش تعیین کننده اطلاعات در فرایند برنامه ریزی استراتژیک به هنگام تعیین فرصتها و تهدیدهای پیش رو و نقاط ضعف و قوت در سازمان، تحلیل محیطهای بیرونی و درونی برگرفته از مدل SWOT نیز به منظور فراهم آوردن اطلاعات بیشتر و ایجاد تصویر کاملتری از سازمان در نظر تصمیم گیرندگان، استفاده گردیده است. همانگونه که شرح داده شد  پایه و اساس برنامه ریزی در این تحقیق استفاده از مدل فریمن می باشد. اما این مدل دارای نواقصی است که نتایج آن را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا  ذی نفعان ممکن است از نقاط ضعف و قوت سازمان بی اطلاع باشند که این امر تاثیر بر نظرات آنها در زمینه استراتژی های ارائه شده خواهد گذاشت.    لذا در این مقاله یک مدل ترکیبی ارائه می گردد، که به افزایش اثربخشی در فرایند برنامه ریزی استراتژیک در مدل فریمن کمک می کند. ساختار مفهومی این مدل در شکل(1) نشان داده شده است.


جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۸
حسن خوبیاری
کارگیری تکنیک ترکیبی از مدل BSC و ANP برای انتخاب بهترین بسته نرم افزاری ERP در صنعت نفت
 
 
 
چکیده: 

با توجه به پارامترهایی همچون افزایش جهانی تقاضای نفت، افت طبیعی مخازن، رشد فزاینده داده ها و کاهش تدریجی منابع، لازم است شرکت های اکتشافی و بهره بردار نفت مدیریت امکانات و منابع خود را بهبود بخشند. آرمان مدیریت فناوری اطلاعات در صنعت نفت، تجهیز شرکت های نفت به آخرین دستاوردهای فناوری اطلاعات روز دنیا در جهت تبادل بهینه اطلاعات و دستیابی به سیستم های اطلاعاتی یکپارچه، ایمن، انعطاف پذیر و کنترل پذیر می باشد. سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان یکی از پرکاربردترین راه حل های فناوری اطلاعات است. با تنوع گسترده نرم افزارهای در دسترس ERP، مشخص کردن بهترین سیستم که مطابق با خواسته های سازمان باشد، کار سختی است. لازمه انتخاب بهترین سیستم ERP، انتخاب سیستمی است که متناسب با اهداف استراتژیک باشند که در این مورد کارت امتیازی متوازن می تواند تصویر کامل و همه جانبه ای از عملکرد این سیستم ها را در اختیار مدیریت قرار دهد. به منظور انتخاب بهترین سیستم در این مقاله از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره استفاده می شود. در واقع ماهیت پیچیده مساله و وجود عوامل و شاخص های مختلف با وزن های متغیر ما را به استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره از جمله روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) ترغیب نمود.

 
کلید واژه: سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان، فرآیند تحلیل شبکه ای، تصمیم گیری چندمعیاره، صنعت نفت، کارت امتیازی متوازن


مقدمه امروزه مهمترین دغدغه مدیران، پیشرفت در یک محیط متلاطم و پویاست. با اینکه مدیران تمامی منابع چهارگانه نیروی انسانی، مواد، تجهیزات و سرمایه را دارنـد امـا نمـیتواننـد بـه یک انسجام و یکپارچگی در تمامی ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی برسـند. بـا وجـود اهمیت بهکارگیری فناوریاطلاعات، در بسـیاری از سـازمانهـا شـاهد بـروز مشـکلاتی در رابطه با عدمبرآورده شدن نیازهای کسب وکـار هسـتیم [6]. کلیـد حـل ایـن مشـکلات در (ERP) اسـت تـا بـا حـذف هرگونـه 1 محیط رقابتی امروز، سیستم برنامهریزی منابع سازمان فعالیت بیارزش، کسب و کار رونق یابد [4]. پیادهسازی سیستم ERP به علت پیچیدگی، هزینه بـالا و ریسـکهـای سـازگاری، یکـی از مشکلترین پروژه های سرمایهگذاری است [21]. با وجود جذابیتهای پروژههای فنـاوری اطلاعات از نظـر قابلیـت ایجـاد تغییـر و تحـولات مثبـت فـراوان، تـرس از عـدمموفقیـت و شکست، همواره مانعی بر سر راه پیادهسـازی آنهـا بـوده اسـت [7]. لازمـه انتخـاب بهتـرین سیستم ERP، ارزیابی عملکرد تأمینکنندگان است کـه بایـد بـهوسـیله معیارهـایی صـورت (BSC) بـهطـور 2 گیرد که متناسب بـا اهـداف اسـتراتژیک باشـند. کـارت امتیـازی متـوازن گسترده در زمینههای متفاوتی بهکـار بـرده شـده اسـت. BSC کمـک مـیکنـد تـا اهـداف 3 کلیدی، منافع و انتظارات قبـل از شـروع، شناسـایی شـده، شـاخصهـای کلیـدی عملکـرد (KPIs) مشخص گشته و بنابراین انتظارات از ERP روشـن خواهـد شـد. بـا توجـه بـه ایـن شاخصها قوانین کلی تعیین میشود که برای انتخاب سیستم موردنظر باید مورد توجه قرار گیرد. بعد از بهدست آوردن دادههای کافی در مورد بسته نرمافـزاری ERP و فروشـندگان، انواع نامناسب آن میتوانند رد صلاحیت شوند [25]. آنچه در این پژوهش اهمیت مییابـد این است که چگونه میتوان یک سیستم ERP را از میان دهها سیستم موجود انتخاب کرد


جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۷:۴۲
حسن خوبیاری
مدل انتخاب مدیران با متدولوژی AHP-DEMATEL
 
 
 
 
چکیده: 

دانش مدیریت منابع انسانی از الزامات اداره سازمان است. مدیران سرمایه های راهبردی هر سازمان بشمار می آیند. به کارگماری، زیر سیستم نظام مدیریت منابع انسانی و انتخاب یکی از سه جزء اصلی آن است.
تحقیق حاضر کوشیده است تا با استخراج معیارهای انتخاب مدیران و ساختار تحلیلی آن با ملحوظ نمودن محدودیت های نومولوژیک؛ تعیین وزن معیارها با استفاده از رویکرد ریاضی جدید "فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بهبود یافته" و روش تصمیم گیری گروهی؛ مقایسه نتایج عددی استفاده از رویکرد ریاضی جدید "فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بهبود یافته" با مدل ریاضی متداول "فرآیند تحلیل سلسله مراتبی" روش نوینی برای انتخاب مدیران توسعه دهد. روش حاصله ابزار دقیق تری جهت ملحوظ نمودن معیارها و قابلیت های مدیران ارایه می کند.
 
کلید واژه: نظام مدیریت منابع انسانی، مدیران، بکارگماری، انتخاب، نومولوژی، تصمیم گیری گروهی، AHP؛ DEMATEL


مقدمه

دانش مدیریت منابع انسانی از الزامات اداره سازمان اسـت. مدیریت منابع انسانی، عبارت است از دانش، هنر و مهارت تدوین، توسعه و راهبری اجرای برنامههـایی کـه از طریـق آنها نیروی انسانی مورد نیاز برطبـق اهـداف و برنامـه هـای سـازمان تـأمین وضـمن بهبـود و پـرورش توانمنـدیهـا و شایستگی های نیروی انـسانی، در جهـت حـصول حـداکثر اهداف فردی و سازمانی رفتار میشود. نگرش سیستمی در مدیریت منابع انـسانی، مجموعـه وظایف آن را به صورت مجموعـههـای مـرتبط متـشکل از زیرسیـستمهــای بــه کـار گمــاری، نگهــداری، آمــوزش و بهسازی، و انگیـزش و جبـران خـدمت مـی نگـرد کـه در راستای تحقق وظیفه اصلی سیستم مدیریت منابع انـسانی و در نهایــت سیــستم کــل ســازمان فعالیــت مــی کننــد مدیر منابع انسانی تحت تاأثیر عوامل خـارجی، روابـط کار، جهانی سازی، اندیشه های مدیریت و عملکرد مدیریت

ســازمان و قــوانین دولتــی قــرار دارد ( Robbins and 2002, Decenzo). تحقیقـات اندیـشمندان اروپـایی بـه بهبود قابل ملاحظهای در مدل عمومی عوامـل اثرگـذار بـر مدیریت منابع انسانی سازمان رهنمون گردیده اسـت. ایـن بهبود شامل ملحوظ نمودن نقش "نوع نظـام اقتـصادی" و "فرهنگ ملی" می باشد فرایند مدیریت منابع انسانی هفت فعالیت عمـده را در برمیگیرد برنامهریزی منابع انسانی، کارمندیابی، انتخـاب، جامعهپذیر نمودن، آمـوزش و بهـسازی، ارزیـابی عملکـرد، ترفیـع، جابجـائی، تنـزل و تـرخیص). اهداف مدیر منابع انسانی عبارتند از: 1. بهکارگماری، شـامل برنامـهریـزی راهبـردی منـابع انسانی؛ کارمندیابی؛ انتخاب؛ 2. نگهداری، شامل بهداشت و ایمنی؛ ارتباطات؛ روابط کارکنان؛ 3. آموزش و بهسازی، شـامل ایجـاد فـضای آشـنائی و الفت برای کارکنـان نـو ورود؛آمـوزش کارکنـان؛ بهـسازی کارکنان؛ توسعه مسیر پیشرفت شغلی(طرح خدمتی)؛ 4. انگیزش، شامل کاربرد نظریههای انگیزش و طراحی شغل؛ ارزیابی عملکرد؛ پـاداش و جبـران خـدمت؛ مزایـای .(2002, Robbins and Decenzo.) کارکنان انتخــاب یکــی از ســه جــزء اصــلی زیــر سیــستم است. 1 بهکارگماری اهداف تحقیق حاضر عبارتند از: 1- اسـتخراج معیـارهـای انتخـاب مـدیران و سـاختار تحلیلی آن 2- تعیـین وزن معیارهـا بـا اسـتفاده از مـدل ریاضـی جدید "فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهبود یافته" 3- مقایسه نتایج عددی استفاده از مدل ریاضی جدیـد "فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهبود یافته" با مدل ریاضی متداول "فرایند تحلیل سلسله مراتبی"


جهت دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید



 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۳
حسن خوبیاری
 
به کارگیری ANP جهت انتخاب بهترین تامین کننده در زنجیره تامین
 
 
 
چکیده: 

هدف عمده این مطالعه ارائه نگرشی مفید به کاربرد فرایند تحلیل شبکه ای (که یک متدولوژی تصمیم گیری چند معیاره است) برای ارزیابی مسائل مربوط به گزینش تامین کننده است. مسائل مربوط به گزینش تامین کننده، مسائلی پیچیده هستند که ممکن است بسیاری دغدغه های کمی و کیفی را به همراه داشته باشند. در این مطالعه، یک مدل فرایند تحلیل شبکه ای به عنوان چارچوبی برای کمک به مدیران در جهت تعیین هدف ارزیابی، تعیین مهمترین عامل ارزیابی و گزینش بهترین تامین کننده راهبردی در زنجیره تامین پیشنهاد شده است. فرایند تحلیل شبکه ای به عنوان ابزار تجزیه و تحلیل تصمیم برای حل مسائل چند معیاره گزینش تامین کننده که شامل وابستگی های درونی اند، قابل استفاده است. فرایند تحلیل شبکه ای متدولوژی پیچیده ای است و نسبت به متدولوژی سنتی فرایند تحلیل سلسله مراتبی نیازمند مقایسات بیشتری است و تلاش مضاعفی را می طلبد. برای نشان دادن کاربردی بودن مدل پیشنهادی، موردی به عنوان مثال نیز ارائه شده است.

 
کلید واژه: تامین کننده راهبردی، فرایند تحلیل شبکه ای، فرایند تحلیل سلسله مراتبی، تصمیم گیری



مقدمه

فشار رقابتی زیاد، بسیاری از سازمانها را بر آن میدارد تا محصولات و خدمات خود را سریعتر، ارزانتر و بهتر از رقیبان در اختیار مشتریان قرار دهند. مدیران نیز دریافتند که انجام چنین کاری به تنهایی و بدون داشتن تأمینکنندگان رضایتبخش ممکن نیست. از سوی دیگر اهمیت فزاینده تصمیمهای مربوط به گزینش تأمینکننده سازمانها را به بازنگری در راهبردهای خرید و ارزیابی خود وا میدارد و به همین دلیل گزینش تأمینکنندگان در ادبیات مربوط به خرید اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است. در طول یک دهه گذشته، کارخانجات خودروسازی با این نگرش که میتوانند از طریق ایجاد شبکههای تأمینکننده و همکاریهای مشترک به مزیت رقابتی دست پیدا کنند، تأکید فزایندهای بر این رویکردها اعمال کردهاند. در حقیقت، شرکتهای برجسته صنعتی بیش از نیمی از منابع مالی خود را بر خرید مواد اولیه و قطعات مورد نیاز سرمایه گذاری کرده و این سهم سرمایه گذاری با گرایشهای اخیر به سمت کوچکسازی شرکتهای خودروسازی و توجه بیشتر به برونسپاری در حال افزایش است. در حال حاضر افزایش تقاضا، تغییرات سریع در عرصه جهانی، وجود عدم اطمینان زیاد در عرصه خودروسازی، وجود رقبای داخلی و افزایش حضور رقبای خارجی، موجب شده تا شرکتها به طور روز افزونی به تأمینکنندگان خود تکیه کرده و سعی کنند با تأمینکنندگانی همکاری داشته باشند که توانایی لازم در برآوردن نیازهای روز افزون و جدید مشتریان را داشته باشند. بسیاری از صنایع مانند خودروسازی که بر پایه مونتاژ قطعات و ساخت قطعات به وسیله شرکتهای دیگر پایه گذاری شدهاند، به خوبی میدانند که در اقتصاد جهانی و به شدت مبتنی بر فناوری، مشارکت خون حیاتبخش زنجیره تأمین است. بیشتر محققان، دانشمندان و مدیران پی بردهاند که انتخاب تأمینکننده مناسب و مدیریت آن، وسیلهای است که از آن میتوان برای افزایش رقابتپذیری زنجیره تأمین استفاده کرد. تکنیکهای انتخاب تأمینکننده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1- انتخاب تأمینکننده هنگامی که هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ به عبارتی هر تأمینکننده به تنهایی قادر است که نیازهای خریدار از جمله میزان تقاضا، کیفیت، زمان تحویل و غیره را برآورده سازد؛


جهت دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۸
حسن خوبیاری
عیین استراتژی پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک به وسیله تکنیک ANP (مطالعه موردی: پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان شمالی)
 
 
 
چکیده: 

امروزه مدیریت ریسک راهکاری مناسب در مدیریت پروژه به منظور مقابله با ریسک ها و حوادثی که ممکن است در یک پروژه صنعتی رخ دهد، در نظر گرفته می شود. فرآیند مدیریت ریسک، فرآیندی است که قادر است ریسک ها را شناسایی، تحلیل و همچنین راهبردهایی به منظور کاهش اثرهای ریسک تعیین کند. همچنین، اکثر مدیران در هنگام تصمیم گیری، به خصوص زمانی که قرار است از بین چند راه حل برای یک مساله یکی را انتخاب کنند، دچار چالش می شوند. در مدیریت ریسک در مرحله پاسخ گویی به ریسک نیز یک مساله تصمیم گیری وجود دارد، یعنی انتخاب یک راهبرد از بین چند راهبرد پاسخ مربوط به یک ریسک. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از تکنیک ANP، که به عنوان یکی از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) شناخته می شود، به بررسی این موضوع پرداخته شود. در این پژوهش ابتدا اصلی ترین ریسک پروژه از طریق پرسشنامه تعیین شده است. سپس استراتژی های پاسخ برای مهم ترین ریسک بحرانی، مشخص و در نهایت با کمک از پژوهش های پیشین و همچنین تکنیک گروه اسمی، مدل تصمیم گیری تهیه و از طریق مقایسات زوجی، بهترین استراتژی برای مهم ترین ریسک در پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان شمالی انتخاب شده است.

 
کلید واژه: مدیریت ریسک، تصمیم گیری، ریسک های بحرانی، پاسخ به ریسک، فرآیند تحلیل شبکه ای


مقدمه

مروزه یک پروژه در چرخه عمر خود با مخاطرات و ریسکهای فراوانی مواجـه مـیشـود که در صورت مواجه با هریک از آنها باید نتایج ناشی از آنها، ارزیـابی و بررسـی شـود. مدیریت ریسک فرآیند نظام یافتهی شناسایی، تحلیل و واکنش به ریسک پروژه است. این مدیریت متضمن بیشـینه نمـودن احتمـال و پیامـدهای رویـدادهای مثبـت و کمینـه نمـودن احتمال و پیامدهای رویدادهای منفی در راستای اهداف پروژه است [1]. مـدیریت ریسـک مانند یک "رادار جلـو بـین" عمـل کـرده و آینـده غیرقطعـی را جسـت و جـو مـی کنـد تـا چیزهایی را که ممکن است سبب خطری مهم شوند، شناسایی و از آنهـا اجتنـاب شـود یـا فرصتی مهمکشف شود. ممکن اسـت تشـخیص آخـرین جزییـات هـر آینـده غیرقطعـیای شدنی نباشد، ولی فرآیند ریسک افشاکردن محیطهای غیر قطعـیِ خـاص و تعیـین بهتـرین مسیر برای ادامه کار را هدف قرار میدهد[19]. بـه عـلاوه، هـر زمـان مـدیران بـا فعالیـت هـایی از قبیـل شناسـایی، دسـته بنـدی، انتخـاب و اولویتبندی سروکار داشته باشند با یـک مسـئله تصـمیم گیـری روبـرو هسـتند. اسـتفاده از روشهای تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) میتواند روشی مناسب برای پاسخگـویی به این مسئله باشد. در مدیریت ریسک و در بخش پاسخگویی بـه ریسـک نیـز یـک مسـئله تصمیمگیری وجود دارد. میتوان گفت تصمیم گیری در مورد پاسخ به یک ریسـک یـک مسئله تصمیم گیری چند معیاره است. همچنین با توجه به ارتباط درونی بین معیارها اسـتفاده خواهـد بـود؛ زیـرا 1 از روش ANP برای پاسخگویی به ریسک، مناسبتراز تکنیک AHP تکنیک ANP یک روش تکامل یافتهتری نسبت بـه تکنیـک AHP اسـت. درواقـع فرآینـد تجزیه و تحلیل شبکهای، باعث بهبود فرآیند تجزیه تحلیل سلسلهمراتبی از طریق جایگزینی شبکه بهجای سلسله مراتب میشود.


جهت دانلود متن کامل اینجا کلیک نمایید





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۳
حسن خوبیاری


چالش‌های برنامه‌ریزی راهبردی در شهرداری‌ها

(شهرداری اصفهان و سازمانهای وابسته)

 

چکیده

در این مقاله، براساس مطالعاتی که بر روی «سازمان‌های وابسته به شهرداری اصفهان» انجام شده است، نکاتی پیرامون اجرای برنامه‌ریزی راهبردی و استقرار مدیریت راهبردی در شهرداری‌های کشور و سازمان‌های وابسته به آنها مد نظر قرار گرفته و بررسی خواهد شد. سازمان‌های وابسته به شهرداری‌ها برای تحقق اهداف خود به منابعی نیاز دارند که در اختیار مناطق مختلف شهرداری است و این مساله، تعارض به وجود می‌آورد. اختلاف نظر میان چند گروه بر سر منابعی که باید صرف مسائل مختلفی گردد. این تعارض به تبع خود، موضوع ارزیابی و مدیریت عملکرد را به شدت دچار چالش خواهد کرد. از جمله مفاهیمی که در محیط برنامه‌ریزی این گونه سازمان‌ها مطرح می‌شود، مفهوم سیستم‌های باز، پیچیدگی روابط و برهم‌کنش میان آنها در یک ابرسیستم پیچیده می‌باشد. تجزیه و تحلیل‌های درون این مقاله، در سایه مفهوم «سازمان‌های بوم‌سازمان‌ده[1]» در کنار مفاهیم دیگری نظیر «هم‌سازمان‌دهی[2]» صورت می‌پذیرد. روش‌های مورد استفاده برای حل چالش‌های شناسایی‌شده عبارتند از تصمیم‌گیری چندهدفه و ارزیابی متوازن[3].

شناخت شهرداری‌ها و سازمان‌های وابسته به آنها از دریچه این مفاهیم، فرآیند برنامه‌ریزی راهبردی در این مجموعه و مجموعه‌های مشابه آنها را بسیار پیچیده خواهد ساخت، لیکن دستاوردهایی که پس از انجام این فرآیند (با رویکردی که در این مقاله مطرح خواهد شد) به دست خواهد آمد، بسیاری از مشکلات و موانع موجود در ساختارهای فعلی را بر طرف ساخته و ارزش‌های به مراتب بیشتری نسبت به وضعیت برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کنونی فراهم خواهد نمود. مباحث مطرح‌شده در این مقاله، توانسته است چارچوب مورد نیاز ما را برای برنامه‌ریزی و اولویت‌بندی نیازهای شهرداری‌ها و سازمان‌های (بوم‌سازمانده) وابسته به آنها فراهم کند.

کلمات کلیدی

برنامه‌ریزی راهبردی، ارزیابی عملکرد، شهرداری، سازمان‌های وابسته، اصفهان، ابرسیستم، هم‌سازماندهی.

 

مقدمه

یک سیستم را می‌توان به صورت "مجموعه‌ای از عناصر که برای انجام مأموریت و یا رسیدن به هدف خاصی با کمیت و کیفیت معلوم، طراحی و ساخته شده و با ترتیب معینی با یکدیگر ترکیب شده‌اند" تعریف نمود. سازمان نیز به معنای «مجموعه کارکنان و تجهیزات یک اداره و یا بنگاه که تحت قوانین و نظم و ترتیب کارهای خود را انجام می‌دهند» در نظر گرفته شده است. بنا بر این تعاریف، یک سازمان تولیدی یا خدماتی عبارت است از یک سیستم با مجموعه‌ای از افراد و تجهیزات که تحت روش‌های تعیین‌شده‌ای برای پیشبرد اهداف از پیش تعریف‌شده کار می‌کنند. بدیهی است هر سازمانی برای اجرای فعالیت‌های لازم به منظور دستیابی به اهداف باید دارای منابع و امکانات کافی و مناسب باشد [1]. همچنین، اگر برنامه‌ریزی را فرآیند دستیابی به اهداف سازمان بدانیم، برای برنامه‌ریزی ناگزیر از تجزیه و تحلیل آن خواهیم بود. زیرا مدیریت از طریق فرآیند تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم با استفاده از روش‌های علمی بایستی سعی نماید سازمان و اجزای ساختاری و محتوایی آن را شناخته و ساز و کارهای مناسبی را برای دستیابی به اهداف سازمان، طراحی و پیاده‌سازی نماید.

در این راستا، برنامه‌ریزی راهبردی نقش مهمی در موفقیت سازمان‌ها بر عهده داشته است. در صورتی که این برنامه‌ریزی به نحو صحیح صورت پذیرد، منتج به انتخاب راهبردهای مناسبی می‌شود که در صورت اجرای صحیح آنها، موجبات تعالی و موفقیت سازمان فراهم می‌گردد. لیکن، به خاطر تفاوت‌های موجود بین سازمان‌ها از جنبه‌های مختلف به ویژه مأموریت و محدوده عمل آنها، تدوین، اجرا و ارزیابی برنامه راهبردی‌شان نیز با یکدیگر متفاوت خواهد بود.

اهمیت برنامه‌ریزی راهبردی بر کسی پوشیده نیست، اما در این میان سازمانی در این امر موفق خواهد شد که با در نظر گرفتن محیط پر مخاطره پیرامون خود و همچنین ﺑﺎ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻳﺖهاﻱ ﺧﻮﻳﺶ که همان نقاط قوت و ضعف سازمان است، در ﺟﻬﺖ ﻧﻴﻞ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﺖ‌ﻫﺎیش، راهبردهای مناسبی را برگزیند. پس شناسایی محیط و عوامل مؤثر در برنامه‌ریزی راهبردی می‌تواند به سازمان کمک شایانی نماید. ذکر این نکته نیز ضروری است که به طور قطع نمی‌توان تضمین نمود که برنامه‌ریزی راهبردی صحیح، موجب اجرای راهبردها در آینده شود.

در این بین، شهرداری‌ها با توجه به تغییرات بزرگ و دامنه‌دار رخ‌داده در شهرها و اوضاع اقتصادی کنونی، با کمبود درآمد و کاهش تخصیص اعتبارات در سطوح مختلف مواجه شده و انجام برنامه‌ریزی راهبردی برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. افزایش خواسته‌های شهروندان برای خدمات بیشتر و بهتر از یک سو و کاهش دریافت عوارض و مالیات‌ها از سوی دیگر، چارچوب فعالیت شهرداری‌ها و لزوم تغییر در شیوه انجام برنامه‌ریزی‌های سنّتی آنها را روشن‌تر می‌نماید.

محیط برنامه‌ریزی

برای درک بهتر چالش‌هایی که در آینده بررسی خواهد شد باید شهرداری با رویکرد سیستمی به خوبی شناخته و درک شود. به منظور تجزیه و تحلیل و براساس رابطه با محیط، سیستم را می‌توان به دو نوع کلی سیستم باز و سیستم بسته، تقسیم‌بندی نمود. سیستم بسته، سیستمی است که به محیط‌اش وابسته نیست و همه انرژی و منابع لازم برای ادامه کارش را در اختیار دارد. سیستم بسته صرفاً با استفاده از نیروهای داخلی و بدون ارتباط با محیط خارج می‌تواند به کار خود ادامه دهد. در نظریه‌های کلاسیک، سازمان به عنوان یک سیستم بسته تلقی می‌شود که فقط متکی بر عوامل و نیروهای داخلی است و بدون ارتباط با محیط خارج می‌تواند مسائل خود را از طریق سلسله مراتب و تقسیم کار و روابط رسمی در داخل دستگاه حل و فصل کند. اغلب سازمان‌ها و شرکت‌های ما اگر نه 100 درصد، ولی به مقدار بسیار بسته می‌باشند [2].

در مقابل سیستم بسته، سیستم باز وجود دارد که با محیط خود به تبادل انرژی و اطلاعات مشغول است. در سیستم باز، گرایشی در جهت تعادل پویا و رشد و تکامل از طریق ارتباط دائم با محیط خارج ملاحظه می‌شود. در این حالت، سیستم با دریافت منابع مادی و انسانی و تغییر و تبدیل آنها و سعی در ازدیاد و بهبود بازده، بیش از آنچه نیرو می‌گیرد (ورودی به صورت نیروی انسانی، مواد و اطلاعات) نیرو تولید می‌کند (خروجی به شکل کالا یا خدمات)، و خود را در مقابل سکون و نابودی حفظ می‌کند. در سیستم باز، دستگاه نه تنها بایستی خود را با عوامل محیط خارج سازگار سازد، بلکه دائماً خود را با عوامل متغیر داخل نیز منطبق می‌سازد. البته باز یا بسته بودن سیستم یک مفهوم نسبی است که بهتر است آن را بر روی یک طیف در نظر گرفت که از سیستم کاملاً بسته به سمت سیستم کاملاً باز حرکت می‌کند [3].

به هر جهت، معمولاً مدیران به منظور حفظ ساختارها و محیط درونی بنگاه خود، آن را به مثابه یک سیستم بسته مورد بررسی قرار می‌دهند؛ اما در عین حال، برای حفظ موجودیت و استقلال بنگاه در محیط بیرونی، آن را از دیدگاه یک سیستم باز سازماندهی می‌کنند. در این مقاله، بنگاه‌ها به سه دسته (1) بنگاه‌های دولتی، (2) بنگاه‌های خصوصی و (3) بنگاه‌های عمومی دسته‌بندی می‌شوند. بررسی‌ها نشان می‌دهد اکثر بنگاه‌های دولتی و خصوصی می‌توانند برای انجام مأموریت خود با اتکا بر انگارة سیستم بسته یعنی سیستمی که از منابع (مالی، فیزیکی، انسانی و فنی) بیرون از خود برخوردار نیست، برنامه‌ریزی کرده و به اهداف خود دست پیدا کنند. اما در این میان، در بین بنگاه های عمومی، سازمان‌هایی وجود دارند که مطالعه آنها به منزله یک سیستم بسته واقعاً دشوار است- سازمان‌های وابسته به شهرداری‌ها. سازمان‌های وابسته به شهرداری‌ها برای دستیابی به آرمان‌های خود به منابع در دسترس شهرداری‌های مناطق، وابستگی شدید دارند، چون دست کم، بودجه پروژه‌های آنها از محل بودجه شهرداری منطقه تأمین می‌شود.

شهرداری و سازمان‌های وابسته به آن

شهرداری، سازمانی است که در سطح شهر فعالیت داشته و اهالی شهر، اختیار خود را برای تصمیم‌گیری و اداره امور شهرشان به آن میسپارند. هر شهرداری برای انجام وظایف در حیطة عملکرد خود، دارای استقلال بوده و غیردولتی به شمار می‌رود- دولت فقط نظارت بر آن را به عهده دارد. در شهرداریها از نظر ساختار سازمانی، با توجه به وسعت و جمعیت شهر برای بهبود ارائه خدمات شهری، شهر به چند منطقه تقسیم شده و در هر منطقه،‌ شهرداری منطقه مسئول ارائه خدمات شهری می‌باشد. به همین دلیل بخشی از اختیارات شهردار شهر به شهرداران مناطق تفویض می‌شود. بدین ترتیب، سیستم شهرداری به چند سیستم فرعی (و تا حدودی مستقل) تقسیم می‌شود. اهم وظایف شهرداری‌های هر منطقه عبارت است از:

1.انجام امور عمرانی با توجه به اولویت‌ها‌ در سطح منطقه.

2.صدور پروانه‌ها‌ی ساختمانی و انجام امور مربوط.

3.نگهداری پارک‌ها، سطوح سبز خیابان‌ها و ایجاد پارک و فضای سبز در سطح منطقه.

4.جمع‌آوری و حمل زباله از محل تولید زباله تا ایستگاه‌های انتقال مرکزی زباله.

5.ارائه و اجرای پروژه‌ها‌ی خاص منطقه، ‌از جمله پروژه‌ها‌ی شهرسازی، عمرانی، ساختمان‌سازی و مانند آن.

علاوه بر این، به استناد ماده 84 قانون شهرداریها، ‌مؤسسات وابسته به شهرداری از قبیل اتوبوسرانی می‌توانند به صورت بازرگانی (در قالب شرکت یا سازمان) اداره شوند، بر این مبنا در شهرداری‌های بزرگ اغلب واحدهایی که زیر نظر معاونت‌های شهرداری فعالیت می‌کنند به شکل سازمان اداره می‌شوند- در اینجا باز به سیستم‌های مستقل برخورد می‌کنیم. این سازمان‌ها بعضاً با استفاده از منابعی (مالی، فیزیکی، انسانی و غیره) که شهرداری در اختیار آنها قرار می‌دهد، وظایف تخصصی خود را که بخشی از وظایف شهرداری است، به انجام می‌رسانند. برخی از آنها عبارتند از سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی، سازمان پارک‌ها و فضای سبز، سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات، سازمان نوسازی و بهسازی و .... همانگونه که گفته شد این سازمان‌ها به عنوان یک سیستم دارای موجودیت مستقل و استقلال اداری هستند [4]. شایان ذکر است که استقلال سازمان‌ها به استناد اساسنامه آنها یک استقلال قانونی و حقوقی است، لیکن استقلال مناطق شهرداری یک استقلال عرفی است چرا که دارای بودجه و اختیارات کافی هستند که از سوی شهردار شهر به آنها تفویض می‌شود. به هر شکل، این دو نوع استقلال، یک استقلال نسبی است، چون سازمان برای ادامه حیات خود به منابع شهرداری‌های مناطق، و شهرداری‌های مناطق نیز به شهرداری مرکزی وابسته‌اند.

با وجود استقلال نسبی هر یک از سیستم‌های نامبرده، میان سازمان‌های وابسته و شهرداری (شامل شهرداری‌های مناطق) یک رابطه شکل می‌گیرد که این رابطه صرفاً یک وابستگی ساده نیست، بلکه سازنده یک ابرسیستم است. این روابط در صدد پر کردن یک خلاء یا به دنبال دستیابی به منابع، یا در جستجوی فرصت‌هایی برای همکاری در یک فعالیت و ارائه خدمات جدید به شهر و شهروندان است. در هر صورت، برای تجزیه و تحلیل این ابرسیستم باید تفکیک قائل شد زیرا هم سازمان، هم شهرداری مرکزی و هم شهرداری‌های مناطق را می‌توان سیستم محسوب نمود.

 

 

به منظور مطالعه برهمکنش‌های این موجودیت‌ها و با توجه به شکل (1)، ما هر یک از سازمان‌های وابسته و شهرداری‌های مناطق را سیستم و شهرداری را در حالت کلی بوم‌سیستم[i] (ابرسیستم) نامیده و در نهایت در زمینة برنامه‌ریزی راهبردی برای شناخت مأموریت، تعیین اهداف و تدوین استراتژی آنها، سازمان (سیستم) را هم در شهرداری (بوم‌سیستم)، هم کنار آن و به نوبه خود، شهرداری را در شهر (ماوراءسیستم[ii]) مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهیم داد. در این رهگذر، مفهوم سیستم‌های بوم‌سازمان‌دهنده[iii] و مفهوم هم‌سازمانده[iv] را نیز مطرح می‌نماییم.

از لحاظ نظری و تجربی، چون سازمان به عنوان یک سیستم، از منابع شهرداری برخوردار می‌شود آن را یک سیستم باز تلقی نموده و بقاء و تکامل آن را در رابطة بنیادین میان سازمان (سیستم) و شهرداری (بوم‌سیستم) که رابطه‌ای از نوع مادی/انرژیک و سازمانی/اطلاعاتی است، جستجو می‌کنیم. بنابراین از لحاظ منطقی، درک سازمان وابسته زمانی امکان‌پذیر خواهد شد که محیط آن (شهرداری) را جزئی از سازمان بدانیم؛ محیطی که هم بخشی از این سیستم است هم بیرون از آن. چرا که سازمان به دلیل خودگردانی و فردیت‌اش، از محیط جدا شده و از آن متمایز می‌گردد، اما در عین حال، ارتباط به‌مراتب بیشتری با محیط خود دارد- رابطه‌ای بسیار غنی و در نتیجه وابسته [5]. چون سازمان وظیفه تدوین اهداف و راهبردهای بخشی از بوم‌سیستم و برنامه‌ریزی برای تحقق راهبردها را بر عهده دارد. به بیان دیگر، در اینجا برای سازماندهی و ساماندهی شهر، سازمان نقش هم‌سازمانده را برای شهرداری مرکزی و مناطق آن ایفا می‌کند. چنانچه در ادامه خواهید دید بدون کمک متقابل این عناصر، برنامه‌ریزی منسجمی در شهر انجام نخواهد شد


جهت دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۰۸:۴۱
حسن خوبیاری